چکیده‌ تاریخ بختیاری از سرنگونی اتابکان تا اوایل قاجار، دودمان بختیاری آسترکی دورکی (۸۳۰ـ۱۲۴۱ق)

درود خدمت دوستداران علم و دانش، حقیقت و راستی، کسانی که تاریخ را بدون تعصبات طایفه ای بررسی می کنند.

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان ( ۳)

دودمان بختیاری آسترکی دورکی (۸۳۰ـ۱۲۴۱ق)

چکیده‌ تاریخ بختیاری از سرنگونی اتابکان تا اوایل قاجار

امیر شرف خان بدلیسی از امرای دربار شاه تهماسب و شاه عباس بزرگ گزارش می‌دهد شاه تهماسب سرداری لر بزرگ که به بختیاری مشهور اند را به امیر تاجمیر خان آسترکی اعطا نمود پس از وی پیشوایی آن قوم به میرجهانگیر خان بختیاری که از سرشناسان همان طایفه (آسترکی) بود داده شد.

اسکندر بیگ ترکمان منشی شاه عباس بزرگ گزارش می‌دهد امیر تاجمیر خان بختیاری که پدر در پدر امیر و امیر زاده لرهای بختیاری بود بدرگاه شاه عباس شرفیاب شده و پیشکش ها تقدیم نموده و دوباره به حکومت بختیاری گماشته شد. همو سه بار جهانگیر خان را امیر و حاکم بختیاری و از فرزندش خلیل خان به عنوان حاکم بختیاری نام می‌برد.

در ارتباط با نسبت امیر تاجمیر خان و امیر جهانگیر خان، امیر جهانگیر خان در کتیبه بنه وار این‌گونه خود را معرفی می کند:«جهانگیر سلطان فرزند خانی امیر تاجمیر بختیاری».

خان و سلطان القابی بودند که در زمان صفویه به حاکمان ایالات می دادند.

ولی قلی شاملو گزارش می‌دهد این دودمان به یاری بخت ارجمند خود قبل از صفویه در ایل بختیاری دارای رتبه امارت و حکومت بوده اند.

محمدعلی امام شوشتری در کتاب تاریخ و جغرافیای خوزستان می نویسد شاه تهماسب صفوی حکومت بختیاری را به تاجمیر خان آسترکی داد که تا پس از مرگ نادرشاه در خاندانش بود و بعد از آن میان چند خاندان تقسیم شد.

سردار اسعد بختیاری می نویسد شاه تهماسب صفوی سرداری لر بزرگ که به بختیاری مشهور اند را به تاج امیر خان آسترکی واگذار کرد. پس از او میر جهانگیر خان بختیاری از همان طایفه (آسترکی) جانشین گردید. همو می نویسد امیر تاجمیر بختیاری که بسیار قدرتمند بود به درگاه شاه عباس شرفیاب گردید و به خلعت های فاخره دست یافت. همو می گوید ریاست کل بختیاری از آغاز صفویه تا زمان کریم خان زند بر عهده فرزندان جهانگیر خان بختیاری آسترکی بوده است که بسیار قدرتمند بودند و از دو محل که برای خود در گرمسیر یکی سردشت و دیگری بنه وار که مقر اصلی بوده، ساخته اند شکوه آنها را نشان می دهد.

دکتر ژان پیر دیگار فرانسوی می‌نویسد پس از سرنگونی اتابکان فضلويه حكومت لرستان بدست سران آسترکی افتاد که امروزه طایفه ای از باب دورکی بختیاری‌های هفت لنگ را تشکیل می دهند. شاه تهماسب با انتصاب امیر تاجمیر خان آسترکی سلطه آنها بر لرستان بزرگ را به رسمیت شناخت. پس از او امیر جهانگیر خان بختیاری آسترکی جایگزین شد و پس از وی نیز خلیل خان آسترکی جایگزین گردید.

دکتر عبدالرضا درگاهی می نویسد حکومت بختیاری از آغاز صفویه تا زمان کریم خان زند بر عهده فرزندان جهانگیر آسترکی بوده است.

دکتر جهانگیر قائم مقامی می نویسد پس از سرنگونی اتابکان فضلویه بدست سلطان ابراهیم تیموری، طایفه آسترکی نخستین کنفدراسیون لر بزرگ را تشکیل دادند و آن را رهبری کردند تا اینکه شاه تهماسب صفوی حکومت بختیاری را به تاجمیر خان آسترکی داد. پس از او نیز میرجهانگیرخان حاکم بختیاری گردید.

پروفسور گارثویت می نویسد شاه تهماسب حکومت بختیاری را به تاجمیر خان آسترکی داد و پس از او جهانگیر خان بختیاری آسترکی جانشین گردید. وو....

سردار ظفر می گوید از خوانین بختیاری که امیرالامرا بختیاری بودند و از آغاز صفویه در بختیاری فرمانروایی می کردند می توان از حسین خان و رمضان خان در اوایل قاجار نام برد.

سرهنگ ابوالفتح اوژن بختیاری می نویسد حکومت بختیاری از آغاز صفویه تا زمان کریم خان زند و بخشی از دوره قاجار بر عهده نوادگان تاجمیر خان آسترکی بود.

✍️ علی بهرامسری بختیاری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ

#بنیاد_علمی_ایران_بختیاری_پژوهی

https://t.me/Bakhtyari2025_ir

زوزه بکشید فرومایگان

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان (۴)،دودمان بهداروند بختیاروند،اسدخان و فرزندش جعفرقلی خان

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان (۴)

دوران ملوک الطوایفی در بختیاری از زمان کریم خان زند تا به قدرت رسیدن حسین قلی خان بختیاری دورکی

دودمان بهداروند بختیاروند (پاره نخست)

اسدخان و فرزندش جعفرقلی خان علاالدینوند

اسدخان (۱۲۱۰ - ۱۲۴۳ ق.) فرزند حیدرخان بود. در زمان فتحعلی شاه قاجار شماری از بزرگان بختیاری از جمله اسدخان علاالدین وند، حبیب الله خان زراسوند دورکی، علی صالح خان آل جمالی بهداروند به عنوان گروگان در تهران تحت نظر بودند. این مصادف بود با سال ۱۲۲۲ق. که معاهده فین کنشتاین میان ناپلئون امپراتور فرانسه و فتحعلی شاه قاجار بسته شد. پس از امضای عهدنامه مذکور ژنرال گاردان افسر فرانسوی به همراه عده ای مستشار برای آموزش سپاه ایران و شیوه ساختن توپ در اصفهان به ایران آمدند. آنها برای توپ ریزی و اسلحه سازی به ذغال و سوخت فراوان نیاز داشتند. بنابراین دولت ایران به حبیب الله خان و اسد خان پیشنهاد کردند،اگر قول بدهند از بختیاری ذغال مورد احتیاج کارخانه توپ سازی را تهیه و به اصفهان حمل نمایند آنها را رها خواهند کرد. آنان با پذیرفتن این شرط آزاد شدند.

به مجرد ورود به بختیاری اسدخان به قول خود عمل نکرد و از این مأموریت سرباز زد. حبیب الله خان طی گزارشی به تهران، اسدخان را مسبب کوتاهی در حمل ذغال به اصفهان معرفی کرد. به همین دلیل فتحعلی شاه به حاکم اصفهان دستور داد تا اسدخان را دستگیر نماید. حاکم اصفهان نیز این مأموریت را به الیاس خان برادرزاده حبیب الله خان سپرد.

هنگام کوچ، الیاس خان با گروهی از سواران بختیاری و دولتی از چغاخور به سمت اسدخان حرکت کردند و با ایل بهداروند به سرکردگی اسدخان در منطقه بیرگان به زد و خورد پرداختند. ایل بهداروند ناگزیر به سمت زردکوه حرکت کردند چون الیاس خان در تعقیب آنها بود، هنگام گذر از کول خدنگ و قله کلنگچین تلفات سنگینی دادند اما ایل و حشم خود را به گرمسیر رساند و به دژ ملکان پناه برد. سربازان دولتی و الیاس خان نتوانستند بر وی دست یابند.

لسان الملک سپهر گزارش می‌دهد زمانی که حکومت بختیاری با شاهزاده محمدتقی میرزا حسام السلطنه (۱۲۰۶ - ۱۲۷۸ق) بود وزیر خود میرزاعلی گرایلی و آقا قاسم صندوقدار شاهزاده محمدعلی میرزا دولت شاه را برای دلجویی و فرمانبردار کردن اسدخان نزد وی فرستاد. پس از ورود آنها اسدخان هر دو تن را دستگیر و زندانی نمود. در سال ۱۲۳۱ق. ایالت بختیاری بر حسب فرمان شاه، جزو قلمرو حکومتی شاهزاده محمدعلی میرزا (۱۲۳۱ - ۱۲۳۴ق.) شد. او به خاطر ناآرامی در بختیاری تصمیم گرفت که به یاغیگری اسد خان پایان دهد برای این منظور به طرف بختیاری لشکرکشی کرد و در نزدیک دژ ملکان که جایگاه اسدخان بود لشگرگاه زد. او محمد لواسانی وزیر خود را برای دلجویی و فرمانبردار کردن اسدخان به قلعه فرستاد. لواسانی پس از رایزنی با اسدخان او را در سال ۱۲۳۱ق. فرمانبردار شاهزاده محمد علی میرزا نمود. محمدعلی میرزا اسدخان را با خود به تهران برد و با وساطت او فتحعلی شاه او را بخشید به این شرط که در التزام رکاب شاهزاده باشد. اسدخان در زمان حیات شاهزاده محمدعلی میرزا همه جا همراه او بود تا هنگامی که در سال ۱۲۳۷ق. او در راه بغداد بیمار شد. پس از آنکه مرگ خود را نزدیک دانست پیش از مردن اسدخان را به حضور طلبید و به او گفت مرگ من نزدیک است و ممکن است بعد از من به شما صدماتی وارد آید لازم است که هر چه زودتر به سرزمین خود باز گردید. او نیز قبل از مرگ شاهزاده قرارگاه را ترک کردند.

در غیاب اسدخان، داودخان عموزاده‌اش بر دژ ملکان دست یافته بود و اسدخان را به دژ راه ندادند از این رو اسدخان به ناچار از دژ و ریاست ایل دست کشید و راهی ایل قشقایی شد و در آنجا نزد دامادش مرتضی قلی خان فرزند جانی خان رییس ایل قشقایی اقامت نمود و پس از هفت سال زندگی در میان ایل قشقایی در سال ۱۲۴۳ق بدرود حیاط گفت.

دنباله دارد....‌

✍ علی بهرامسری بختیاری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ

منابع و مآخذ

ناسخ التواریخ تاریخ قاجاریه، محمدتقی لسان الملک سپهر

فهرس التواریخ، رضاقلی‌خان هدایت

تاریخ ذوالقرنین (رساله صاحبقران)، فضل الله خاوری شیرازی

بنه وار من ایل من، علی بختیاری آسترکی

با من به سرزمین بختیاری بیایید، الیزابت مکبن راس

تاریخ تحولات سیاسی بختیاری، علی بهرامسری بختیاری

تاریخ بختیاری، سردار اسعد

تاریخ بختیاری، ابوالفتح اوژن بختیاری

یادداشت ها و خاطرات سردار ظفر

#بنیاد_علمی_ایران_بختیاری_پژوهی

https://t.me/Bakhtyari2025_ir

پ.ن. سرنوشت سردار اسد خان نشان دهنده این است که بختیاری ها ناجوانمردانه ترین مردم ایران هستند.

همان برخورد ناجوانمردانه ای که طایفه عقب مانده و پراکنده من که آنها را با هم آشنا کردم و هویت تازه ای پس از دویست سال که بسیاری تابع طوایف دیگر بودند به آنها دادم، با من کردند و پساتر دیگر طوایف مدعیان دروغین و کاذب تاریخ نیاکان من نیز چنین برخوردی را اعمال می کنند.

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان،دودمان زراسوند دورکی  جعفر قلی خان و کلبعلی خان بختیاری زراسوند

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان (۴)

دوران ملوک الطوایفی در بختیاری از زمان کریم خان زند تا به قدرت رسیدن حسین قلی خان بختیاری دورکی

دودمان زراسوند دورکی

جعفر قلی خان و کلبعلی خان بختیاری زراسوند دورکی (۱۲۴۵ـ ۱۲۶۳ق.)

ابوالفتح اوژن بختیاری می نویسد پس از مرگ حبیب‌الله خان دورکی، پسر دومش جعفرقلی خان خواستار جایگاه پدر بود، اما تا الیاس خان زنده بود به این جایگاه دست نیافت. با مرگ الياس خان او توانست جایگاه و منصب پدر را بدست بیاورد. جعفرقلی خان در دوران حکومت خود نه تنها با جعفرقلی خان پسر اسدخان بهداروند در جنگ و ستیز بود بلکه با حسینقلی خان پسر فرج اله خان عموزاده اش نیز بر سر ریاست ایل دورکی در کش مکش بود. در دوره او جنگ و ستیزهای فراوانی میان دورکی ها و بهداروندها رخ داد.

جعفر قلی خان در جنگی که در سال ۱۲۵۲ق. در کوه منار میان دورکی ها به ریاست او و برادرانش کلبعلی خان و مهدیقلی خان از یک سو و خاندان الیاس خان و بهداروند و بابادی از سوی دیگر در گرفت، کشته شد.

گارثویت می‌نویسد در اوایل نیمه دوم سده نوزدهم حکومت بیشتر طوایف بختیاری با منوچهر معتمدالدوله گرجی حاکم اصفهان، خوزستان و لرستان بود. ضلع شمالی قلمرو هفت لنگ [چهارلنگ] زیر نظر حاکم بروجرد بود و گوشه های جنوب شرقی و بخش‌هایی از ییلاق بختیاری ابواب جمعی حکمران فارس بود. بدین ترتیب طوایف هفت لنگ ساکن فلات بختیاری مالیات شاخ شماری خود را به خان های بختیاری ابواب جمعی حاکم اصفهان و مالیات خیش و زمین‌های کشاورزی را به حاکم فارس می‌پرداختند. در این هنگام منطقه بختیاری دست خوش هرج و مرج و اغتشاشات و جنگ و جدال های خانوادگی بود. در قلمرو هفت لنگ جعفر قلی خان و برادرش کلبعلی خان دورکی، علیه اسدخان و پسرش جعفرقلی خان بهداروند به مبارزه برخاسته بودند.

کلبعلی خان پس از مرگ جعفرقلی خان رسما ریاست طوایف دورکی را در دست گرفت. او در دوران حکومتش به طور دایم با جعفرقلی خان بهداروند و محمدتقی خان چهارلنگ و پساتر با با برادرزاده اش حسینقلی خان، ایلخانی بعدی در جنگ و ستیز بود. سرانجام او پس از این که پسرش ابدال خان در سال ۱۲۶۳ق در یک جنگ خانوادگی با برادر زاده اش حسینقلی خان فرزند جعفر قلی خان بنام جنگ بازفت کشته شد، سکته کرد و بمرد.

✍ علی بهرامسری بختیاری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ

منابع و مآخذ

تاریخ بختیاری، سردار اسعد

تاریخ بختیاری، ابوالفتح اوژن بختیاری

یادداشت ها و خاطرات سردار ظفر

تاریخ سیاسی اجتماعی بختیاری، گارثویت

بنه وار من ایل من، علی آسترکی بختیاری

سیری در قلمرو بختیاری، گروهی از نویسندگان

#بنیاد_علمی_ایران_بختیاری_پژوهی

https://t.me/Bakhtyari2025_ir

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان،واپسین حکومتگران بختیاری آسترکی،حسین خان (محمدحسین خان) بختیاری

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان (۴)

دوران ملوک الطوایفی در بختیاری از دوره کریم خان زند تا به قدرت رسیدن حسین قلی خان بختیاری دورکی

دودمان بختیاری آسترکی دورکی (۹۳۰- ۱۲۴۱ق.)

واپسین حکومتگران بختیاری آسترکی

حسین خان (محمدحسین خان) بختیاری آسترکی دورکی

محمدعلی امام شوشتری در کتاب تاریخ جغرافیای خوزستان می نویسد شاه تهماسب صفوی حکومت بختیاری را به امیر تاجمیر خان آسترکی داد که تا پس از مرگ نادرشاه در خاندانش بود و پس از آن حکومت میان چند خاندان تقسیم شد.

در جستارهای پیشین گفته شد که نادرشاه در سال ۱۱۴۸ق خوانین بختیاری آسترکی از جمله ابوالفتح خان، علی صالح خان، قاسم خان را به خراسان کوچاند و حکومت بختیاری های تبعیدی در جام خراسان را به علی صالح خان بختیاری آسترکی داد و ابوالفتح خان را به بیگلربیگی مرو شاهجان گماشت.

پس از مرگ نادرشاه، جانشینان نادرشاه ابوالفتح خان بختیاری آسترکی را از خراسان فراخوانده و او را به نیابت سلطنت خود و بیگلربیگی اصفهان و ایلخانی بختیاری گماشتند. پس از کشته شدن ابوالفتح خان، کریم خان در سال ۱۱۶۴ق. حکومت قم را به محمدعلی خان فرزند ابوالفتح خان شهید و نایب السلطنه ایران (۱۱۶۰ـ۱۱۶۴ق) و حکومت عراق عجم را به ابدال خان بختیاری آسترکی (حک: ۱۱۶۴ـ۱۲۰۰ق) فرزند علی صالح خان بختیاری آسترکی و داماد ابوالفتح خان واگذار کرد. پس از وی فرزندش محمدحسین خان (مشهور به حسین خان، نیای هشتم پدری و مادری نگارنده) جانشین گردید. از محمدعلی خان نیز دو فرزند پسر بنام های اسکندر خان و حسنعلی خان مشهور به آقاسی خان به یادگار بماند. یکی از دختران آقاسی خان همسر حبیب الله خان زراسوند بود که مهدی قلی خان و ابراهیم خان حاصل این ازدواج بود.

سردار ظفر می گوید از خوانین بختیاری که امیرالامرا بختیاری بودند و از آغاز صفویه در بختیاری فرمرانروایی می‌کردند می‌توان حسین خان راست ابی (=آسترکی) و رمضان خان راست ابی (= آسترکی) را نام برد. در کتاب یادداشت‌ها و خاطرات سردار ظفر اشتباهات نگارشی زیادی وجود دارد، در اینجا نیز آسترکی را به صورت «راست ابی» نوشته است که در واقع «راست ابی» تحریف و تصحیف «آسترکی» است. مهراب امیری نیز می نویسد از اعقاب جهانگیرخان بختیاری آسترکی تنها شخصی بنام حسین خان باقی ماند.

در پیوند و ارتباط با حسین خان (محمدحسین خان) بختیاری آسترکی سه سند و رقم در دست است. یکی سندی (پیمان نامه خوانین دورکی و بابادی) به تاریخ ۱۲۳۰ق که در آن از محمد حسین خان بعنوان حاکم بختیاری نام برده شده است و دیگری فرمانی به تاریخ ۱۲۴۱ق از سوی محمد میرزا سیف الدوله فرمانروای اصفهان به حسین خان بختیاری است و سند سوم که یک استشهاد نامه محلی است، محمد حسین خان به عنوان شاهد آن را مهر نموده است.

محمد میرزا سیف الدوله پسر فتحعلی شاه قاجار فرمانروای اصفهان در حکمی به تاریخ ۱۲۴۱ق. که در پاسخ عریضه حسین خان بختیاری آسترکی خطاب به وی صادر نموده و رسیدگی به درخواست او را به الیاس خان زراسوند به عنوان ایلخانی واگذار کرده است. نکته برجسته ای که در این حکم دیده می‌شود این است که شاهزاده قاجار از حسین خان به عنوان ایلبیگی دورکی و بابادی نام می‌برد و این نخستین بار است که ایلخانی و ایلبیگی از دو طایفه نامبرده می‌شود یعنی الیاس خان فرزند حبیب الله خان (فرزند ابدال خان فرزند علی صالح بیگ زراسوند دورکی) به عنوان ایلخانی دورکی و بابادی و حسین خان فرزند ابدال خان (فرزند علی صالح خان فرزند یوسف خان، ف خلیل خان ف امیر جهانگیر خان ف امیر تاجمیر خان بختیاری آسترکی) به عنوان ایلبیگی دورکی و بابادی (با تنزیل جایگاه ایلخانیگری در دودمان بختیاری آسترکی) گماشته شده است. با مرگ حسین بختیاری آسترکی ایلبیگی، طایفه آسترکی از گردونه حکومتگران بختیاری، تحولات سیاسی - نظامی بختیاری و ایران ناپدید و پراکنده شدند. به گونه ای که در دویست سال گذشته پراکنده ترین طایفه بختیاری بوده اند.

✍️ علی بهرامسری بختیاری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ

منابع و مآخذ

تاریخ شرفنامه ، امیر شرفخان بدلیسی

عالم آرای عباسی، اسکندر بیگ ترکمان

تاریخ بختیاری ، سپهر و سردار اسعد

بنه وار من ایل من ، علی آسترکی بختیاری

حکومتگران بختیاری؛ بررسی نقش و جایگاه قبیله آسترکی (آستروکیان) بختیاری در تحولات سیاسی - نظامی ایران و منطقه زاگرس میانی از دوره مغولان تا قاجار، علی بهرامسری بختیاری.

مراتب، مناصب، القاب و عناوین حکومتگران بختیاری و نوع حکومت بختیاری در روزگار صفویه، علی بهرامسری بختیاری.

شهر تاریخی بنه وار خلیل خان بختیاری دورکی، تختگاه، حکومت، فرهنگ و تمدن بختیاری، علی بهرامسری بختیاری

بختیاری در آیینه تاریخ، جن. راف. گارثویت

تاریخ بختیاری، ابوالفتح اوژن بختیاری

خلاصه التواریخ، ملا کمال منجم یزدی

خلاصه السیر، محمدمعصوم اصفهانی

خلدبرین، واله قزوینی اصفهانی

قصص خاقانی، شاملو

شناخت سرزمین بختیاری، نیکزاد امیرحسینی

تاریخ و جغرافیای خوزستان، محمدعلی امام شوشتری

رستم التواریخ، محمدهاشم آصف

یادداشت ها و خاطرات سردار ظفر

بختیاری ها حماسه ای ایلی در ایران، ژان پیر دیگار فرانسوی

تذکره شوشتر، عبدالله جزایری شوشتری

J.Qaem Maqami, " ASTARKI," Encyclopadia Iranica, 11/8, p. 847,/starki-sub-tribe-of the haft-lang, translated by me.

GARTHWAITE, Khans and Shahs (A history of the Bakhtiyari Tribe in Iran), translated by me.

John R. Perry, "Forced Migration in Iran during the 17th and 18th centries", translated by me.

Sir. John Chardin, The travels of Sir John Chardin into Persia and the East Indias, translated by me.

#بنیاد_علمی_ایران_بختیاری_پژوهی

https://t.me/Bakhtyari2025_ir

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان،حبیب الله خان و الیاس خان بختیاری زراسوند دورکی

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان (۴)

دوران ملوک الطوایفی در بختیاری از دوره کریم خان زند تا به قدرت رسیدن حسین قلی خان بختیاری دورکی
دودمان زراسوند دورکی
حبیب الله خان و الیاس خان بختیاری زراسوند دورکی
ابوالفتح اوژن بختیاری از نوادگان ابدال خان می نویسد قلمرو ابدال خان فرزند علی صالح بیگ حدود چغاخور و پشت کوه بختیاری تا حوالی ایذه امتداد داشت و بیشتر در اردل و ناغان که از دهات پشتکوه بختیاری است اقامت داشت.
سردار اسعد می‌نویسد بعد از ابدال خان دو پسرش حبیب الله خان و فرج الله خان وارث وی گردیدند و حبیب الله خان (۱۱۹۵ – ۱۲۳۰ق.) فرزند ارشدش جانشین او شد.
گارثویت می‌نویسد از اسناد باقی مانده در خانواده خوانین زراسوند تنها دو رقم از کریم‌خان و یک رقم از محمد صادق خان زند در پیوند با حبیب اله خان موجود است که هر سه در زمان زندگی ابدال خان از سوی کریم‌خان و محمد صادق خان صادر گردیده است.در فرمان نخست کریم‌خان به تاریخ ۱۱۷۷ق به ابدال خان در پیوند با حبیب اله خان که در رکاب وی بوده است. در فرمان دیگری از کریم خان به تاریخ ۱۱۸۲ق به ابدال خان مبنی بر اعطای رتبه خانی و عالیجاهی به حبیب اله فرزند ابدال خان و در آخرین سندی که خطاب به ابدال خان بختیاری زراسوند صادر شده، فرمانی از محمد صادق خان زند به تاریخ ۱۱۹۴ق. در پیوند با تحویل مواجب فرزندش حبیب اله خان به وی در پشتکوه بختیاری می‌باشد.
پس از مرگ حبیب اله خان حکومت پشتکوه بختیاری به برادرزاده اش الیاس خان (۱۲۳۰- ۱۲۴۵ق.) رسید. گارثویت می‌نویسد احتمالا فرج الله خان و پسرش الیاس خان پس از مرگ حبیب الله خان مورد پشتیبانی آغامحمدخان، فتحعلی شاه و پساتر محمدشاه قرار گرفته باشند. اسناد منتشر شده خانواده خوانین زراسوند دلالت می‌کنند که مناطق پشتکوه به عنوان تیول به ترتیب از علی صالح بیگ (خان) زراسوند به پسرش ابدال خان و نوه‌اش حبیب اله خان رسیده است اما پس از مرگ حبیب اله خان این املاک به الیاس خان برادرزاده حبیب اله خان واگذار شده است.از این اسناد شش فقره سند از آن الیاس خان است.
در تاریخ ۱۲۳۰ق یک طغری فرمان از سوی فتحعلی شاه خطاب به الیاس خان صادر گردید که مبلغ پانصد و پنجاه تومان عایدات محال پشتکوه در تیول وی جای گرفت و درست دو ماه بعد یعنی در ربیع الثانی همان سال دستخط دیگری در تنفیذ حکم پیشین صادر گردیده است. احتمالا صدور حکم دوم به خاطر کشمکش‌های میان الیاس خان و پسران حبیب اله خان (چراغعلی خان، جعفر قلی خان، کلبعلی خان) بوده که حاضر به پذیرش ریاست الیاس خان نبودند. فتحعلی شاه در فرمان دیگری خطاب به حسن خان و جعفرقلی خان ضمن تاکید بر این که محال پشتکوه مختص الیاس خان است، از آنها می خواهد که مطلقا دخل و تصرف نکنند و به چغاخور نقل مکان نمایند.

✍️ علی بهرامسری بختیاری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ
تاریخ بختیاری ، سپهر و سردار اسعد
تاریخ بختیاری، ابوالفتح اوژن بختیاری
بنه وار من ایل من ، علی آسترکی بختیاری
حکومتگران بختیاری؛ بررسی نقش و جایگاه قبیله آسترکی آستروکیان بختیاری در تحولات سیاسی - نظامی ایران و منطقه زاگرس میانی از دوره مغولان تا قاجار، علی بهرامسری بختیاری.
مراتب، مناصب، القاب و عناوین حکومتگران بختیاری و نوع حکومت بختیاری در روزگار صفویه، علی بهرامسری بختیاری.
شهر تاریخی بنه وار خلیل خان بختیاری دورکی، تختگاه، حکومت، فرهنگ و تمدن بختیاری، علی بهرامسری بختیاری
یادداشت ها و خاطرات سردار ظفر
تاریخ سیاسی اجتماعی بختیاری، گارثویت
بختیاری در آیینه تاریخ، گارثویت
#بنیاد_علمی_ایران_بختیاری_پژوهی
https://t.me/Bakhtyari2025_ir

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان،دوران ملوک الطوایفی در بختیاری،حکومتگران بابادی

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان(۴)

دوران ملوک الطوایفی در بختیاری از دوره کریم خان زند تا به قدرت رسیدن حسین قلی خان بختیاری دورکی

حکومتگران بابادی

ابوالفتح اوژن بختیاری می نویسد در زمان قدرت گیری کریم خان زند سران طوایف بابادی مانند شیخ مهدی خان عکاشه و دیگران نیز در سه دهستان که عبارت از فلارد و جانکی و خانه میرزا باشد تا حدود گندمان در چهارمحال فرمانروایی می کردند.

سردار اسعد می نویسد در زمان آغامحمد خان قاجار چراغ خان احمد محمدی از طایفه بابادی هفت لنگ مقرب درگاه بود. آغامحمد خان برای عروسی برادرزاده اش فتحعلی شاه ۴۰ سر قاطر از بختیاری هفت لنگ و چهارلنگ پیشکشی خواسته بود و ایشان پذیرفتند. سال بعد بهای قاطرها را درخواست کرد و این رسم معمول گردید که به جای مالیات هر ساله پرداخت می‌کردند و حتا تا پایان قاجار که مالیات بختیاری زیاد شده بود نیز بنیچه روی همان ۴۰ قاطر بسته می‌شد.

غفاری کاشانی می‌نویسد در سال ۱۱۹۴ق. که ستیزه میان محمد صادق خان زند و آقامحمد خان قاجار برپا بود اهالی کهگیلویه از خان زند نافرمان شدند. از اینرو او در آغاز پسر خود تقی خان را برای سرکوبی آنها گسیل داشت اما چون کاری از پیش نبرد دیگر باره محمد صادق خان زند لشگری انبوه به سرکردگی علی خان کرد قراچورلو، حیدرخان بختیاری (بهداروند] و چراغ خان فیلی [بابادی بختیاری] برای سرکوبی و تاراج آن نواحی گسیل نمود. همو می‌گوید در سال ۱۱۹۵ق که آغامحمد خان قاجار وارد چمن گندمان شد و چند روزی به انتظام امور پرداخت چراغ خان یکی از سرکردگان ایل جلیل بختیاری به همراه چند تن از سران و سرخیلان مزبور با پیشکش های شایسته وارد درگاه شدند و منتظم رسم و قواید خدمتگذاری گردیدند.

ریاست طایفه بابادی عالی انور نیز به عهده فرزندان تشمال تقی عالی انور بوده است تا اینکه به جهانگیر خان و فرامرز خان رسید.

✍️ علی بهرامسری بختیاری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ

منابع و مآخذ

تاریخ بختیاری ، سپهر و سردار اسعد

تاریخ بختیاری، ابوالفتح اوژن بختیاری

تاریخ تحولات سیاسی بختیاری، علی بهرامسری بختیاری

گلشن مراد، غفاری کاشانی

#بنیاد_علمی_ایران_بختیاری_پژوهی

https://t.me/Bakhtyari2025_ir

#بنیاد_علمی_ایران_بختیاری_پژوهی

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان،دوران ملوک الطوایفی در بختیاری، حیدرخان، کاظمخان، میرعبدیبختیاری

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان(۴)

دوران ملوک الطوایفی در بختیاری از دوره کریم خان زند تا به قدرت رسیدن حسین قلی خان بختیاری دورکی

حیدر خان بختیاری بهداروند

آصف گزارش می‌دهد که در زمان کریم‌خان زند حیدرخان بختیاری (آصف او را چهارلنگ دانسته است، به گمان اشتباه کرده است) از روی غرور و تکبر از فرمان کریم خان وکیل الدوله سرپیچی نمود و بر بالای کوه بزرگی در دز استواری جای گرفت. از این رو کریم خان، علی محمدخان زند را با لشگر بسیار و آتشخانه بیشمار به سوی حیدرخان فرستاد. علی محمدخان زند با خود اندیشید که با لشگر و آتشخانه و زور نمی‌تواند بر حیدرخان بختیاری چیره شود بنابر این روزی آلات جنگ از خود گشود و از لشگرگاه خود تنها بیرون آمد و از آن کوه بالا رفت حیدرخان او را گرامی داشت. با هم به گفت و گو نشستند و خوراک تناول کردند. علی محمدخان او را خاطر جمع و مطمین نمود و از دز بیرون آورد و از کوه پایین آمدند و بدرگاه کریم‌خان رفتند. کریم خان از خطا و گناه وی چشم پوشید و او را نوازش کرد و خلعت بخشید.

شایسته به بیان است که از بهداروند در همین دوره لطفعلی خان بختیاروند بلیوند و علی رضا خان آل جمالی نیز در رقابت های سیاسی و ایلی حضور داشته اند.

کاظم خان بختیاری و میرعبدی بختیاری

غفاری کاشانی می‌نویسد زکی خان زند، کاظم خان بختیاری را به حکومت کاشان گماشت و با نظر سلطان و گروهی از طایفه بختیاری و غیره به آنجا فرستاد و ایشان به کاشان رفت و در یکی از محلات بیرون شهر ساکن شد و هر روز با احکام بیجا و توقعات و تحمیلات خلاف و ناروا دست ستم بر رعایای آنجا گشودند از این رو عبدالرزاق محمد غفاری که حسب فرمان کریم خان وکیل رعایای آن ولایت بود، این همه ستم را نتافته نیمه شبی با گروهی ناگهانی بر سر آن جماعت ریخته و با آنها درگیر شدند و کاظم خان را با یک صد و هشتاد تن از جماعت بختیاری و مکری را دستگیر و زنجیر نمودند نظر سلطان با شماری اندک به اصفهان فرار کرد.

بارون دبد منشی سفارت روس در سال ۱۲۶۳

ق کاظم خان را به عنوان یکی از سران طایفه فولادوند چهارلنگ شناسایی کرده است.

نامی اصفهانی می‌گوید در روند شورش و سرکشی زکی خان زند، کریم خان میرعبدی بختیاری را با اندکی سوار به سوی اصفهان گسیل داشتند. میرعبدی پیش از آن روز و انتشار خبر سرکشی زکی خان به اصفهان رسید. (هویت طایفه ای میرعبدی شناخته نشده است).

علی مردان خان چهارلنگ کیانرسی

غفاری کاشانی در پیوند با رقابت میان دودمان زند از علی‌مردان خان بختیاری که او را علی مردان خان کوچک معرفی می‌کند، نام برده است که سرانجام بدست زندیه کشته شد. احتمالا از طایفه کیانرسی چهارلنگ می باشد.

✍️ علی بهرامسری بختیاری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ

منابع و مآخذ

رستم التواریخ، محمدهاشم آصف

تاریخ گیتی گشا، نامی اصفهانی

تاریخ تحولات سیاسی بختیاری، علی بهرامسری بختیاری

سفرنامه لرستان و خوزستان، بارون دبد

تاریخ بختیاری، ابوالفتح اوژن بختیاری

#بنیاد_علمی_ایران_بختیاری_پژوهی

https://t.me/Bakhtyari2025_ir

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان،دوران ملوک الطوایفی در بختیاری از دوره کریم خان زند آغاز قاجار

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان (۴)

دوران ملوک الطوایفی در بختیاری از دوره کریم خان زند تا به قدرت رسیدن حسین قلی خان بختیاری دورکی

ابوالفتح اوژن بختیاری می نویسد «هنگامی که کریم خان زند برای بدست آوردن پادشاهی ایران کوشش می نمود، سرزمین بختیاری میدان تاخت و تاز شماری از خوانین محلی شده بود که در واقع صورت ملوك الطوایفی را داشت. در هر قسمتی از خاک آن يك نفر خان طوایفی چند را مطیع و منقاد خویش ساخته بر آنها حکومت می‌کرد. در واقع خاك بختیاری صورت حکومت های محلی را پیدا کرده بود که هر قسمت آن و یا هر چند طایفه ای بریاست يك يا چند نفر خان اداره می‌شد.

علی مردان خان چهارلنگ علاوه بر اینکه چند سالی زمام سلطنت ایران را در دست داشت کلیه طوایف چهارلنگ بختیاری را تحت اختیار در آورده بود. خوانین و حکام چهارلنگ در منطقه فریدن تا حدود جانکی گرمسیر ساکن و آن مناطق را تحت سلطه خود گرفته بودند.

قلمرو ابدال خان فرزند علی صالح بیگ زراسوند حدود چغاخور و پشت کوه بختیاری تا حوالی مال امیر امتداد داشت و بیشتر اوقات در اردل و ناغان که از دهات پشتکوه بختیاری است اقامت داشت و به امور دورکی ها و طوایف هفت لنگ مشغول بود.( کریم خان و آزاد خان افغان و صادق خان زند هر کدام یک حکم برای ابدال خان زراسوند صادر کرده اند و به حوزه قلمرو وی در پشتکوه بختیاری اشاره نموده اند.)

سران طوایف بابادی مانند شیخ مهدی خان عکاشه و دیگران نیز در سه دهستان که عبارت از فلارد و جانکی و خانه میرزا باشد تا حدود ناحیه گندمان در چهار محال فرمانروایی می‌کردند.»

صنیع الدوله می نویسد کریم خان زند رهسپار اصفهان و از آنجا برای آرام کردن طوایف بختیاری به چارمحال آمد. او طوایف بختیاری هفت لنگ را در پیرامون قم کوچ داد و چهارلنگ را در منطقه فسا اسکان داد.

سردار اسعد می‌گوید در زمان کریم خان زند گروه بسیاری از شاخه هفت لنگ در مناطق عراق عجم سکونت داشته‌اند.

آصف در یادکرد از والیان و بیگربیگیان و حکام زمان کریمخان از عالیجاه محمد علی خان فرزند ابوالفتح خان ایلخانی (آسترکی)، حکمران صاحب اقتدار نام برده که بر همه طوایف لر [لر بختیاری] فرمانروایی می‌کرده است.

نیکزاد امیر حسینی می نویسد نادرشاه حکومت بختیاری (بختیاری های کوچانده به خراسان) را به علی صالح خان پسر (نوه) خلیل خان (بختیاری آسترکی) داد و پس از او پسرش ابدال خان جانشین گردید. چون نسبت به کریم خان وفادار بود کریم خان در سال ١١٦٤ق. فرمانی به نامش صادر کرد که بهترین دلیل بر مهر و لطف و محبت کریم خان نسبت به وی می باشد.

گارثویت می‌نویسد کریم خان رقیب علی مردان خان چهارلنک در سال ١١٦٤ق. (١٧٥١م) (پس از کشته شدن ابوالفتح خان بختیاری آسترکی) ابدال خان بختیاری آسترکی را به حکومت عراق عجم که یکی از مناطق مهم غربی اصفهان است، برگماشت.

لاکهارت می‌گوید عراق افزون بر محل یا ناحیه پرجمعیت اصفهان شامل ولایت همدان، شهرهای ،قزوین ،تهران ،قم ،ساوه ،کاشان ،نطنز ،نایین، اردستان، ابرقوه، گلپایگان، خوانسار، فریدن و چهارمحال بود.

کریم خان زند شش فرمان و‌ حکم برای ابدال خان بختیاری آسترکی حاکم عراق عجم صادر نموده است و در یکی از آنها نیز به محمدعلی خان حاکم قم اشاره شده است.

کریم خان زند در دو فرمان خطاب به عالیجاه ابدال خان بختیاری آسترکی حاکم عراق عجم و محمدعلی خان بختیاری آسترکی حاکم قم صادر می نماید که از دزدی و راهزنی بختیاری‌ها در قم (بختیاری‌های کوچانیده به قم) جلوگیری کنند.

ابدال خان بختیاری آسترکی از سال ۱۱۶۴ تا ۱۲۰۰ق. حاکم عراق عجم بجز اصفهان بود.

✍️ علی بهرامسری بختیاری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ

منابع و مآخذ

رستم التواریخ، محمدهاشم آصف

مجمل التواریخ (تاریخ زندیه)، محمدامین گلستانه

تاریخ بختیاری ، سپهر و سردار اسعد

تاریخ بختیاری، ابوالفتح اوژن بختیاری

شناخت سرزمین بختیاری، نیکزاد امیرحسینی

بنه وار من ایل من ، علی آسترکی بختیاری

حکومتگران بختیاری؛ بررسی نقش و جایگاه قبیله آسترکی آستروکیان بختیاری در تحولات سیاسی - نظامی ایران و منطقه زاگرس میانی از دوره مغولان تا قاجار، علی بهرامسری بختیاری.

مراتب، مناصب، القاب و عناوین حکومتگران بختیاری و نوع حکومت بختیاری در روزگار صفویه، علی بهرامسری بختیاری.

شهر تاریخی بنه وار خلیل خان بختیاری دورکی، تختگاه، حکومت، فرهنگ و تمدن بختیاری، علی بهرامسری بختیاری

تاریخ و جغرافیای خوزستان، محمدعلی امام شوشتری

بختیاری ها حماسه ای ایلی در ایران، دیگار فرانسوی

تاریخ گیتی گشا، موسوی نامی اصفهانی

مجله التواریخ، محمدامین گلستانه

مجمع التواریخ، مرعشی صفوی

کریم خان زند، جان.ر. پری

#بنیاد_علمی_ایران_بختیاری_پژوهی

https://t.me/Bakhtyari2025_ir

#بنیاد_علمی_ایران_بختیاری_پژوهی

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان (۳)، سرنوشت علی مردان خان  بختیاری چهارلنگ

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان (۳)

سرنوشت علی مردان خان بختیاری چهارلنگ
علی مردان خان پس از پیمان شکنی و کشتن ابوالفتح خان بختیاری آسترکی هفت لنگ، باباخان چهارلنگ را به حکومت اصفهان گماشت و خود با شاه اسماعیل راهی شیراز شد.
گلستانه گزارش می‌دهد چون خبر پیمان شکنی علی‌مردان خان و کشته شدن ابوالفتح خان بختیاری هفت لنگ به آگاهی کریم خان رسید از هر سوی لشکری فراهم کرده بسوی اصفهان شتافت. در این لشکرکشی سلیمان خان افشار با هشت هزار سوار او را همراهی می کرد. باباخان چهارلنگ که از سوی علی مردان خان حکومت اصفهان را داشت شهر را بجای گذاشته و فرار کرد. کریم خان بدون خونریزی در سال ۱۱۶۵ق. اصفهان را گرفت و حکومت اصفهان را به برادر خود صادق خان داد و خود با نیروی کافی به قصد علی‌مردان خان خیمه بیرون زد. علی مردان خان چهارلنگ در این هنگام از راه کوهستان بختیاری در سراب کوهرنگ آمده و در آنجا اطراق کرده بود. پس از برخورد و رویارویی دو لشکر شکست به لشکرعلی مردان خان افتاد. او شاه اسماعیل و زکریاخان وزیر را بجای گذاشت و همراه با اسماعیل خان فیلی والی لرستان به شوشتر و خوزستان متواری شد و همه خزاین و توپخانه و چادرهای آن جماعت به تصرف زندیه درآمد. کریم‌خان شاه اسماعیل را به اصفهان آورد و بر تخت نشانید و خود را وکیل الدوله نامید و برای همه سرزمین‌های عراق عجم کارگزارانی از سوی خود گماشت. از آن سو علی مردان خان پس از ورود به شوشتر یکی از خوانین را نزد والی هویزه فرستاد و از او درخواست کمک نمود و در مدت هیجده ماه نزدیک هشت هزار سوار و پیاده و تفنگچی از اهالی شوشتر و دزفول و عرب بنی لام گردآوری کرد و لشکر والی هویزه نیز به وی پیوست و اسماعیل خان فیلی نیز با نیروهای تحت فرمان خود به او پیوست و راهی کرمانشاه گردیدند. کریم خان زند که از آمدن علی مردان خان به کرمانشاهان آگاه گردید، لشکر فارس و قلمرو علیشکر (همدان) و سرزمین‌های دیگر را که سی هزار تن می‌شدند را به سرداری محمدخان زند و سرداران دیگر به جنگ علی‌مردان خان فرستاد. محمدخان زند از علی‌مردان خان شکست خورد و به سوی قلعه پری و کمازان متواری گردید و علی‌مردان خان نیز او را دنبال نمود. کریم خان پس از دریافت این خبر با نیروی اندکی از اصفهان به سوی پری و کمازان حرکت نمود جنگ سختی میان آنها در گرفت و بسیاری کشته شدند و سرانجام علی‌مردان خان شکست سختی خورد و فرار کرد و تمامی اسباب و اثاثیه و توپخانه و لشکر او به تصرف نیروهای زندیه درآمد. سپهر و سردار اسعد می‌گویند حسن علی خان حکمران کردستان که از خانواده اردلان بود سخت بیمناک شده و واقعه را به کریم خان اطلاع داد و خود به تدارک لشکر پرداخت. از سوی دیگر کریم‌خان با سپاه زندیه به کمک او آمد. لشکر حسن علی خان و کریم خان زند قشون علی مردان خان را محاصره کردند و به جنگ پرداختند. میدان این نبرد در محل پیل آور بود چون بخت کریم‌خان بیدار بود شاه سلطان حسین بدلی مغلوب و کشته شد و ناچار علی‌مردان خان به داخل شهر کرمانشان فرار کرد و چون این خبر به آزادخان رسید از سفر خود پشیمان شده راه تبریز پیش گرفت. کریم خان او را هم تعقیب کرد. در سال ۱۱۶۸ق محمدخان زند که از سرداران کریم‌خان بود و مدتی بود که از او روگردان شده بود و به علی‌مردان خان پیوسته بود در این موقع محض جبران مافات یکروز که علی‌مردان خان را تنها یافت فرصتی پیدا کرده، برای خاطر کریم خان وکیل خنجری بر شکم علی مردان خان زده و او را کشت و فورا سوار شده خود را به خدمت کریم‌خان زند رسانید.
✍️ علی بهرامسری بختیاری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ
منابع و مآخذ
رستم التواریخ، محمدهاشم آصف
مجمل التواریخ (تاریخ زندیه)، محمدامین گلستانه
تاریخ بختیاری ، سپهر و سردار اسعد
بنه وار من ایل من ، علی آسترکی بختیاری
حکومتگران بختیاری؛ بررسی نقش و جایگاه قبیله آسترکی آستروکیان بختیاری در تحولات سیاسی - نظامی ایران و منطقه زاگرس میانی از دوره مغولان تا قاجار، علی بهرامسری بختیاری.
مراتب، مناصب، القاب و عناوین حکومتگران بختیاری و نوع حکومت بختیاری در روزگار صفویه، علی بهرامسری بختیاری.
شهر تاریخی بنه وار خلیل خان بختیاری دورکی، تختگاه، حکومت، فرهنگ و تمدن بختیاری، علی بهرامسری بختیاری
تاریخ و جغرافیای خوزستان، محمدعلی امام شوشتری
بختیاری ها حماسه ای ایلی در ایران، دیگار فرانسوی
تاریخ گیتی گشا، موسوی نامی اصفهانی
مجله التواریخ، محمدامین گلستانه
خاطرات بازن طبیب نادرشاه
مجمع التواریخ، مرعشی صفوی
کریم خان زند، جان.ر. پری
#بنیاد_علمی_ایران_بختیاری_پژوهی
https://t.me/Bakhtyari2025_ir
#بنیاد_علمی_ایران_بختیاری_پژوهی

 فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان، عالیجاه ابوالفتح خان بختیاری هفت لنگ، نایب السلطنه ایران

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان (۳)
دودمان بختیاری آسترکی دورکی (۸۳۰ـ۱۲۴۱ق.)
عالیجاه ابوالفتح خان بختیاری هفت لنگ، نایب السلطنه ایران ـ دودمان افشاریه (۱۱۶۰ـ۱۱۶۴ق.)
در جستارهای پیشین گفته شد نادرشاه ابوالفتح خان فرزند قاسم خان بختیاری آسترکی (تفنگچی آقاسی باشی) را به بیگلربیگی مرو شاهجان خراسان منصوب کرد.
پس از مرگ نادرشاه اوضاع کشور نابسامان گردید. نه تنها دودمان افشار به جان هم افتادند بلکه مدعیان دیگری هم سر برآوردند.
بنابه گزارش محمدهاشم آصف ابراهیم شاه جانشین نادرشاه عالیجاه نتیجه الامرا و سلاله خوانین ابوالفتح خان بختیاری کـه بـا فـرمـان نادرشاه حدود دوازده سال( ١١٤٨ - ١١٦٠ق.) بیگلربیگی مرو شاهجان خراسان بود را در سال ۱۱۶۰ق. به بیگلربیگی دارالسطنه اصفهان، قم، کاشان، لرستان (بختیاری) و خلجستان (قم) به عنوان نایب السلطنه دودمان افشار - (ایران) گماشت.ابوالفتح خان بختیاری آسترکی نزدیک به چهار سال نایب السلطنه ایران بود.
مرعشی صفوی می نویسد شاه سلیمان دوم نیز (حک. ١١٦٣ق.) ابوالفتح خان بختیاری را به بیگلربیگی عراق [عجم] منصوب کرد و او را به تاج، خلعت و شمشیر و کارد و مشعل صینی دار سرافراز نمودند.
آصف بار دیگر ابوالفتح خان را با القاب: «عالیجاه ابوالفتح خان بختیاری حاکم اصفهان و وكيل صاحب الاختيار شاه اسماعیل صفوی» خطاب می کند.
گلستانه می‌گوید علی مردان خان بختیاری چهارلنگ (فرزند حیدر آغاناظر محمود صالح)، پس از کشته شدن نادرشاه شورش کرد و بخش‌هایی از مناطق بختیاری تا گلپایگان را تصرف نمود و از آنجا راهی نبرد با ابوالفتح خان بختیاری هفت لنگ بیگلربیگی اصفهان که پیشتر از سوی ابراهیم شاه و اینک از سوی شاهرخ شاه به این امر گماشته و به سرداری عراق مأمور بود، گردید.
چون ابوالفتح خان بختیاری آگاه شد با نیروهای زیر فرمان خود از اصفهان بیرون آمده و در مکانی به نام مورچه خوار = مورچه خورت با یکدیگر به نبرد بزرگی پرداختند. علی مردان خان شکست سختی خورد و بـه گلپایگان پس نشینی کرد و برای رسیدن به مقصود خود با کریم خان زند سازش کرد. کریم خان نیز پذیرفت و با هشت هزار سوار برای پیوستن به اردوی علی مردان خان راهی گلپایگان گردید و با نیروهای خود برای جنگ و نبرد با سردار بختیاری ابوالفتح خان هفت لنگ با بیست هزار سوار و پیاده و تفنگچی از بختیاری چهارلنگ و زند به سوی اصفهان رهسپار گردیدند. چون ابوالفتح خان بختیاری هفت لنگ از اراده آنها آگاهی یافت با خوانین تحت فرمان خود از جمله موسی خان افشار، سلیم خان قرقلو افشار، صالح خان در بندی، میر محمدخان عرب میش مست خراسانی و سایر سرکردگان آذربایجانی و عراق و فارس که تحت فرمان او در اصفهان بودند برای جنگ با کریم خان و علی مردان خان با پنجاه هزار سوار از شهر اصفهان بیرون آمده و در یک منزلی اصفهان روبه روی هم جای گرفتند و نبردی خونین آغاز شد. نبردی سنگین که ده‌ها تن کشته شدند و ابوالفتح خان بختیاری هفت لنگ شکست خورد و به اصفهان پس نشست و دروازه شهر را بستند. شهر توسط نیروهای دشمن شهر بندان گردید و پس از پنج روز شهربندان، به شهر یورش بردند و نگهبانان برج ها را کشتند و به غارت و چپاول شهر پرداختند. بـا میانجیگری یکی از خوانین زند ابوالفتح خان با کریم خان و علی مردان خان آشتی کرده و پس از رایزنی با یکدیگر میرزا ابوتراب فرزند میرزا مرتضی صدرالصدور که مادرش شاهزاده بود را به پادشاهی برگماشتند و او را شاه اسماعیل [سوم] نامیدند و بر تخت نشاندند. ابوالفتح خان حاکم اصفهان، علی مردان خان نایب شاه اسماعیل، و کریم خان فرمانده سپاه تعیین شدند.
آصف گزارش می‌دهد عامل مهمی که در تقویت همکاری میان کریم خان و علیمردان خان تاثیر داشت این بود که گروهی از سرداران معروف نادرشاه که در خدمت ابوالفتح خان بودند قصد داشتند او را به پادشاهی برگزینند.
جان.ر. پری می نویسد «رقابت سیاسی میان علی مردان خان و ابوالفتح خان که از سوی شاهرخ مقام بیگلربیگی اصفهان را داشت بر اثر کینه شخصی و طایفگی برای کنترل پایتخت بود. آنها از افراد برجسته بختیاری بودند، اما ابوالفتح خان از رهبران طایفه هفت لنگ و از نظر ایلخانیگری بختیاری و برجستگی نژادی ویژه ای برخوردار بود، چون از سوی مادر نبیره شیخ زاهد گیلانی یعنی مرشد شیخ صفی الدین اردبیلی نیای بزرگ دودمان صفوی به شمار می‌رفت اما علی مردان خان از سران طایفه چهارلنگ بود که در دربار نادرشاه شهرتی به دست آورده بود.»*
*یکی دیگر از مفاد پیمانی که میان سه خان لر بسته شد، این بود که چنانچه یکی از آنها نقض پیمان کند، دو نفر دیگر بر علیه او اقدام کنند.*
*هنگامی که کریم خان زند برای سرکوب شورشیان غرب کشور به همدان رفته بود، علی مردان خان نقض پیمان نمود و ابوالفتح خان را در سال ۱۱۶۴ق. کشت اما بزودی پشیمان شد و او را به رسم با شکوهی خاکسپاری نمود و مناطق عراق عجم را به بازماندگان وی داد. از این تاریخ نبرد میان کریم خان و علی مردان خان آغاز شد.*
دنباله دارد.....
✍️ علی بهرامسری بختیاری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ
منابع و مآخذ
تاریخ جهان گشای نادری، میرزا مهدی خان استرآبادی
تاریخ عالم آرای نادری، محمدکاظم مروی
رستم التواریخ ، محمدهاشم آصف
تاریخ بختیاری، ابوالفتح اوژن بختیاری
تاریخ بختیاری ، سپهر و سردار اسعد
بنه وار من ایل من ، علی آسترکی بختیاری
حکومتگران بختیاری؛ بررسی نقش و جایگاه قبیله آسترکی آستروکیان بختیاری در تحولات سیاسی - نظامی ایران و منطقه زاگرس میانی از دوره مغولان تا قاجار، علی بهرامسری بختیاری.
مراتب، مناصب، القاب و عناوین حکومتگران بختیاری و نوع حکومت بختیاری در روزگار صفویه، علی بهرامسری بختیاری.
شهر تاریخی بنه وار خلیل خان بختیاری دورکی، تختگاه، حکومت، فرهنگ و تمدن بختیاری، علی بهرامسری بختیاری
بختیاری در آیینه تاریخ، جن. راف. گارثویت
تاریخ بختیاری، عبدالرضا درگاهی
تاریخ و جغرافیای خوزستان، محمدعلی امام شوشتری
بختیاری ها حماسه ای ایلی در ایران، دیگار فرانسوی
تاریخ گیتی گشا، موسوی نامی اصفهانی
مجله التواریخ، محمدامین گلستانه
برافتادن صفویان و برآمدن محمود افغان (روایت شاهدان هلندی)، ویلم فلور
خاطرات بازن طبیب نادرشاه
مجمع التواریخ، مرعشی صفوی
کریم خان زند، جان.ر. پری
J.Qaem Maqami, " ASTARKI," Encyclopadia Iranica, 11/8, p. 847,/starki-sub-tribe-of the haft-lang, translated by me.
#بنیاد_علمی_ایران_بختیاری_پژوهی

https://t.me/Bakhtyari2025_ir

خیز برداشتن برای وصل شدن به دودمان اتابکان فضلویه

برخی می خواهند اگر جدشان در دوره زند و دوره قاجار خان بود آن را تا صفویه و از صفویه تا اتابکان و از آنجا تا دوران باستان ...به صورت ممتد تعمیم دهند که کذب محض است.

اخیرا مشاهده شده که عده ای آنهم مختلط و از طوایف مختلف با سرقت چند تن از حکومتگران بختیاری آسترکی در دوره صفویه و بعد از آن و سپس با ساختن چند نام مجهول و پیوند زدن به آخرین اتابک، خود را از اتابکان می دانند.

در این میان دو طایفه هم داستان شده و خود را عموزاده تلقی کرده اند و با سرقت حکومتگران بختیاری آسترکی در دوره صفویه و ساختن یک نیای مجهول و پیوند آن به اتابکان

در حالی که یکی از این طوایف قبلا خود را به ملوک شبانکاره رسانده بودند و مدتی هم طایفه عقب مانده ما را فریب داده بودند که شما هم مانند ما فرزندان ملک سلک شبانکاره هستید، حالا عقب ماندگان ما را رها کرده و با طایفه دیگری عقد برادری بسته اند. ابتدا خود را به اتابکان برسانند و از آنجا بروند تا ملوک شبانکاره.

امیر شرف خان بدلیسی گزارش می‌دهد که حکومت اتابکان سرنگون شد و نسل حکام آنها انقطاع پیدا کرد. حال چگونه اینها خود را به اتابکان می رسانند توهمی و خیالاتی بیش نیست.

بر بنیاد گزارش علی قلی خان سردار اسعد تنها تیره اتابک که در دوره قاجار ریاست طایفه بساک چهارلنگ میوند را بر عهده داشتند از جمله میرزا مهدی خان ضیغم الممالک از نژاد اتابکان هستند

و نوادگان اتابک افراسیاب سوم در روستای دستگرد امامزاده در چهارمحال و بختیاری که متولیان آن امام زاده بوده اند.

البته یادآوری این نکته نیاز است که حکومت داری اتابکان در سال ۸۲۷ق پایان یافت و حکومت به سران طایفه آسترکی منتقل شد که تا اوایل قاجار در دودمان بختیاری آسترکی دنباله داشت.

یه عده ای هم قبلا بدنبال رساندن خود به عزالدوله بختیار حاکم آل بویه بودند حالا به سوی اتابکان گرایش پیدا کرده اند.چند سال پیش هم یک نفر کتابی که نود درصدش جعل و تحریف بود منتشر کرد و همین گروه را به اسکندر مقدونی منتسب کرده بود.

ادعاهای این گروه ها مانند:

ادعای ترکیه است که می گوید مولوی بلخی و ابن سینا، ترک ترکیه است.

مانند ادعای استاندار باکو در باره نظامی گنجوی و پاک کردن شعرهای فارسی اوست.

مانند ادعای شیخک های خلیج فارس برای تغییر نام دریای پارس

وووووو

❌ اینکه برای نداشته‌هایت از داشته‌های دیگران دزدی کنی، از شبانکاره، از آل بویه، از اتابکان فضلویه، از خوانین بختیاری آسترکی، اوج ..... است !

وای از دروغ‌پردازی

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان ( ۳)،  دودمان بختیاری آسترکی دورکی (۸۳۰ـ۱۲۴۱ق)

درود خدمت همتباران فرهیخته و ارجمندم، دوستداران علم و دانش، حقیقت و راستی

شوربختانه در دهه گذشته عده ای جاعل و تحریف گر تاریخ با بسیج طایفه یا تیره و اولاد خود مبادرت به جعل تاریخ نموده و تبلیغات گسترده ای را همراه با توهین و افترا و فحاشی علیه نگارنده به عنوان پدر تاریخ آسترکی آغاز نموده اند.جاعلان و تحریف گران تاریخ با شنیدن و دیدن نام من و نام آسترکی کهیر می زنند.

بنابراین چکیده ای از تاریخ بختیاری پس از سرنگونی اتابکان تا آغاز قاجار از نگاه مورخان بزرگ ایرانی و خارجی پیشکش می شود.

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان ( ۳)

دودمان بختیاری آسترکی دورکی (۸۳۰ـ۱۲۴۱ق)

امیر شرف خان بدلیسی از امرای دربار شاه تهماسب و شاه عباس گزارش می‌دهد شاه تهماسب سرداری لر بزرگ که به بختیاری مشهور اند را به امیر تاجمیر خان آسترکی اعطا نمود پس از وی پیشوایی آن قوم به میرجهانگیر خان بختیاری که از سرشناسان همان طایفه (آسترکی) بود داده شد.

اسکندر بیگ ترکمان منشی شاه عباس بزرگ گزارش می‌دهد امیر تاجمیر خان بختیاری که پدر در پدر امیر و امیر زاده لرهای بختیاری بود بدرگاه شاه عباس شرفیاب شده و پیشکش ها تقدیم نموده و دوباره به حکومت بختیاری گماشته شد. همو سه بار جهانگیر خان را امیر و حاکم بختیاری و از فرزندش خلیل خان به عنوان حاکم بختیاری نام می‌برد.

در ارتباط با نسبت امیر تاجمیر خان و امیر جهانگیر خان، امیر جهانگیر خان در کتیبه بنه وار این‌گونه خود را معرفی می کند:«جهانگیر سلطان فرزند خانی امیر تاجمیر بختیاری».

خان و سلطان القابی بودند که در زمان صفویه به حاکمان ایالات می دادند.

ولی قلی شاملو گزارش می‌دهد این دودمان به یاری بخت ارجمند خود قبل از صفویه در ایل بختیاری دارای رتبه امارت و حکومت بوده اند.

محمدعلی امام شوشتری در کتاب تاریخ و جغرافیای خوزستان می نویسد شاه تهماسب صفوی حکومت بختیاری را به تاجمیر خان آسترکی داد که تا پس از مرگ نادرشاه در خاندانش بود و بعد از آن میان چند خاندان تقسیم شد.

سردار اسعد بختیاری می نویسد شاه تهماسب صفوی سرداری لر بزرگ که به بختیاری مشهور اند را به تاج امیر خان آسترکی واگذار کرد. پس از او میر جهانگیر خان بختیاری از همان طایفه (آسترکی) جانشین گردید. همو می نویسد امیر تاجمیر بختیاری که بسیار قدرتمند بود به درگاه شاه عباس شرفیاب گردید و به خلعت های فاخره دست یافت. همو می گوید ریاست کل بختیاری از آغاز صفویه تا زمان کریم خان زند بر عهده فرزندان جهانگیر خان بختیاری آسترکی بوده است که بسیار قدرتمند بودند و از دو محل که برای خود در گرمسیر یکی سردشت و دیگری بنه وار که مقر اصلی بوده، ساخته اند شکوه آنها را نشان می دهد.

دکتر ژان پیر دیگار فرانسوی می‌نویسد پس از سرنگونی اتابکان فضلويه حكومت لرستان بدست سران آسترکی افتاد که امروزه طایفه ای از باب دورکی بختیاری‌های هفت لنگ را تشکیل می دهند. شاه تهماسب با انتصاب امیر تاجمیر خان آسترکی سلطه آنها بر لرستان بزرگ را به رسمیت شناخت. پس از او امیر جهانگیر خان بختیاری آسترکی جایگزین شد و پس از وی نیز خلیل خان آسترکی جایگزین گردید.

دکتر عبدالرضا درگاهی می نویسد حکومت بختیاری از آغاز صفویه تا زمان کریم خان زند بر عهده فرزندان جهانگیر آسترکی بوده است.

دکتر جهانگیر قائم مقامی می نویسد پس از سرنگونی اتابکان فضلویه بدست سلطان ابراهیم تیموری، طایفه آسترکی نخستین کنفدراسیون لر بزرگ را تشکیل دادند و آن را رهبری کردند تا اینکه شاه تهماسب صفوی حکومت بختیاری را به تاجمیر خان آسترکی داد. پس از او نیز میرجهانگیرخان حاکم بختیاری گردید.

پروفسور گارثویت می نویسد شاه تهماسب حکومت بختیاری را به تاجمیر خان آسترکی داد و پس از او جهانگیر خان بختیاری آسترکی جانشین گردید. وو....

سرهنگ ابوالفتح اوژن بختیاری می نویسد حکومت بختیاری از آغاز صفویه تا زمان کریم خان زند و بخشی از دوره قاجار بر عهده نوادگان تاجمیر خان آسترکی بود.

✍️ علی بهرامسری بختیاری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ

#بنیاد_علمی_ایران_بختیاری_پژوهی

https://t.me/Bakhtyari2025_ir

شرم نمی کنید نیاکان دیگران را جعل می کنید.

شرم نمی کنید دروغ می گویید.

شرم نمی کنید خود را به صرف تشابه نامی فرزند دیگران بدانید.

مدعیان از یک باب یا یک طایفه نیستند. از چند طایفه مختلف اند.

اگر سری به پیج ها و وبلاگ های این گروه ها بزنید همه با خیال بافی مدعی اند.

جالب است که این ها در گروه های واتس اپ همه هم در کنار هم هستند و هر از چندگاهی یکی از افراد این گروه ها این ادعای پوچ را مطرح می کنند و بقیه سکوت می کنند اما همین که نام آسترکی یا من می آید همه کهیر می زنند.

اگر این ها توهم نیست پس چیست؟

مگر می شود با بسیج طایفه و تیره با فحاشی و توهین صاحب تاریخ شکوهمند بختیاری آسترکی دورکی گردید.

ده سال مورد هجمه طایفه عقب مانده خود بودیم و حالا مورد هجمه جاعلان تاریخ از طوایف دیگر

سنگ را بسته اند و سگان را در فضای مجازی رها کرده اند. آن هم بیشتر از سوی رعایای دیروزشان.

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان(۳) شورش علی مرادی بختیاری میوند در سال ۱۱۴۸ق.

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان(۳)
شورش علی مرادی میوند در سال ۱۱۴۸ق.
میرزامهدی خان استرآبادی منشی نادرشاه گزارش می‌دهد که در سال ۱۱۴۸ق. گروهی از بختیاری‌ها (چهارلنگ) گرد هم آمدند و علی نام مرادی ممیوند (میوند) را به رهبری خود برگزیدند و سر به شورش نهادند. نخست از دربار دسته ای برای سرکوبی آنها روانه گشتند و در محال رزاز (زز و ماهرو در جنوب غربی الیگودرز) بختیاری‌ها شکست خوردند و از سوی دیگر باباخان چاوشلو حاکم لرستان برای سرکوبی شورش آنها نامزد شدند؛و با آنها به نبرد پرداخته و بر آنها چیره گردیدند. علی مرادی با شماری سالک (= سلک) متواری شدند پس از آن که باباخان چاوشلو به دربار فراخوانده شد، علی مرادی دوباره فرصت پیدا کرد، و گروهی سلک را گرد آورد و در کوهستان به دزدی و فساد می پرداخت.
پس از آن به دستور نادرشاه سلطان ولی بیگ ابیوردی و نجف علی بیگ شرباشران با گروهی همراه، با فرمانروای شوشتر و نایب کوه گیلویه برای گوشمالی او رهسپار گشتند اما در کوه سالند از علی مرادی شکست خوردند و دو فرمانده مذکور کشته شدند.
در این هنگام نادرشاه سرگرم گرفتن قلعه ایروان بود، وانگهی کار را ناتمام گذاشت و به سوی بختیاری روانه گشت. زمانی که سپاه نادرشاه از قزوین روانه و به جاپلق و برورود (= بربرود) رسید، علی مرادی سراسیمه با نیروهای خود در جایی بنام لپروک (= لیروک در جنوب الیگودرز؛ منطقه زلکی) که از سخت گذرترین جاهای بختیاری است را جایگاه خود ساخته و پناه گرفتند. به فرمان نادرشاه از چند جبهه به سوی علی مرادی حرکت کردند. گروهی از سوی مناطقی که به کوهستان فیلی متصل است. گروهی از سوی دشت گرگان و بناب تازه (این دو نام جا در دورک قرار دارند که از سردشت و لالی قابل دسترسی است)
و گروهی بزرگ از مرز ماروت (؟) و گروهی از راه اصفهان به سوی هزارچم بختیاری (بازفت)، برای تنبیه و سرکوبی علی مرادی گسیل شدند.
نادر هم بار و بنه را به همراه شاهزاده نصرالله میرزا در جایی بنام چرپاس برورود (= بربرود = الیگودرز) گذاشت و خود در هشتم ربیع الثانی از چرپاس روانه کوهستان شدند. همان روز به نزدیکی کوهی که شماری از آن طایفه سنگربندی نموده بودند، رسید. به سپاه نادر تاختند و از خود پدافند نمودند اما شکست خوردند و آن شب به سنگر لیروک که جایگاه اصلی شان بود رفتند و جمعیت خود را از آب لیروک گذر دادند و پل را شکستند.**
روز دیگر نادر با سپاه همراه به سر پل رسید و فرمان داد پل تازه ای بسازند و پس از گذر از رودخانه، فراز کوه غار پناه (مودو و آرپناه در شمال کینو) را جایگاه موکب پیروزمند خود ساختند. از آنجا لشکریان خود را دسته دسته نمود و آنها را به جستجوی آن طایفه به قله های کوه‌ها فرستاد.
نادر از آنجا به سوی داردرا (؟) رفتند و گروهی را به کوهپالی آنجا گماشتند. از آنجا به سوی گذرگاه تلاب (تله زنگ؟) روی آوردند و از آنجا گروهی را با نیروهای الوار به کوه‌های سمت زور [ زز و ماهرو] ممیوند تا نزدیک لرستان ماموریت دادند و خود به سوی کوه سالم (سالند) رفتند. به سه منزل وارد کردبیشه (شاید چهاربیشه در غرب لالی) شدند و از آنجا به بنه وار [ بنه وار خلیل خان بختیاری آسترکی پایتخت گرمسیری بختیاری] رهسپار گشتند و از آنجا به دو منزل وارد للکر (= للر) شدند از بخت بلند نادر، علی مرادی در سمت کورکش که به سرزمین های فیلی پیوسته است در بیغوله کوهی پنهان شده بود و چند تن از یاران وی برای بردن آب به پای آن کوه آمدند و با گروهی از مجاهدان برخورد نمودند با دستگیری و راهنمایی آنها، مجاهدین، علی مرادی و خانواده و گروهی دیگر را دستگیر و به خدمت نادر آوردند. نادر فرمان داد اورا به شیوه دردناکی کشتند. سایرین که از این خطا پشیمان گشته بودند با درخواست و خواهش سران بختیاری [هفت لنگ از جمله: محمدحسین خان، علی صالح خان، ابوالفتح خان بختیاری آسترکی] که در رکاب نادر بودند، بخشوده شدند.
هارتون درهاهونیان گزارش می دهد در آن هنگام دو تیره از لرها بنام های مهدوار (= مهدور) و سالک (= سلک) (هر دو تیره از باب موگویی چهارلنگ) با علی مردان [علی مرادی] همدست شدند و آبادی‌های چمن خرس، گلبهار ،آنوش، دهنو، چهارباغ، بورک، شوروه، خسروآباد و آب باریک (از توابع الیگودرز) را غارت کردند و آبادی‌های دیگر را هم ویران می‌کردند و همه دارایی آنها را غارت و مردان را به زور به اردو می‌بردند.

بنابه دو گزارش بالا طایفه سلک از همپیمانان علی مرادی میوند بودند. اینک بسنجید با ادعای کذب سال های اخیر این طایفه نسبت به خوانین بختیاری آسترکی دورکی هفت لنگ در دوره صفویه و افشاریه. در این دوره محمدحسین خان، قاسم خان ، علی صالح خان و ابوالفتح خان در رکاب نادر بودند. اگر این خوانین سلک می بودند چگونه نتوانستند طایفه خودشان را همراه خود کنند؟!!!

محمد کاظم مروی گزارش میدهد که علی مراد جوانی بود فرزانه و مردی بود مردانه هنگامی که سپاه نادر وارد چهار محال بختیاری گردید. علی مراد وارد درگاه شد و به خدمت مشغول گردید. نادر او را در دسته اون باشیان جای داد اما علی نجف بیگ و گروهی دیگر را به منصبهای شایسته مین باشیگری و یوزباشی گری سرافراز نمود از این رو کدورت و دشمنی بر دل پرکینه وی چیره شد که چرا به مرتبه حکومت و مینباشی گری سرافراز نشده است. پس از مدتی که در خدمت نادرشاه خدمات شایسته انجام داد و هنگامی که عبدالله پاشا سردار عثمانی به آذربایجان لشکر کشید و در نزدیک ایروان شکست خورد، علی مراد در سپاه نادر شاه در هنگامه نبرد کوشش و ستیز زیاد کرد و خود را به گنجینه عبدالله پاشا رسانید و قاطری را که بار آن زر سرخ بود را بدست آورد. یکی از افراد یوزباشی علی مراد (یوزباشی علی مراد نام شخص دیگری در سپاه نادرشاه بوده است) از این امر آگاه شد و میخواست آن گنجینه را بستاند اما علی مراد خودداری نمود از این رو یوزباشی نامبرده چندتا تازیانه به علی مراد زد و او را دشنام بداد. علی مراد غیرتش به جوش آمد و به نزد علی نجف بیگ یوزباشی خود شکایت کرد اما یوزباشی اهمیتی نداد علی مراد از او ناامید گردید و با شماری از بختیاریها به گفتگو پرداخت که اگر شما با من همراه شوید و از سپاه نادر شاه فرار کنیم به کوههای بختیاری برویم در اندک زمانی نیرو گرد آوریم و اصفهان را تصرف نماییم و با نادر به جنگ و نبرد بپردازیم و او را بکشیم نزدیک سیصد چهارصد تن با وی قرار گذاشتند که هنگامی که تو روانه شوی ما نیز همراه تو روانه خواهیم شد با همین خیالات هنگامی که مجاهدین دسته به دسته سرگرم چرانیدن چهارپایانخ خود بودند. آن گروه هم پیمان را برداشته و به سوی کوههای بختیاری روانه گردید. پس از ورود در اندک زمانی نزدیک بیست هزار تن از سپاهیان بختیاری دور او گرد آمدند و ایلاتی که در آن نزدیکی بود را به ضرب شمشیر فرمانبردار نمود چون باد غرور و نخوت و وفور جمعیت در وی اثر کرد هوای پادشاهی در سرش افتاد و همه سران ریش سفید چهارلنگ را کنار خود گرد آورد و با طایفه الوار نواحی خرم آباد نیز متحد گردید. روزی درباره امر بزرگ پادشاهی با آنها به رایزنی پرداخت و گفت: اگر بخواهم عنوان شاهی را بپذیرم میبایست به نام خود سکه بزنم و خطبه بخوانم چون تمام سران و سرداران عراق فارس و همدان به خاندان صفویه وفادار هستند طبعا از من فرمانبرداری نخواهند کرد. من میگویم پس از آنکه نادر را از بین بردم روانه خراسان خواهم شد و شاه تهماسب را از زندان آزاد خواهم کرد نام پادشاه نام بزرگی است. اگر خدا بخواهد همه مردم از من پشتیبانی خواهند کرد. شکی نیست که شاه تهماسب تنها به خطه عراق (عراق عجم) و خراسان بسنده خواهد کرد و آنگاه من نیز بر قلمرو همدان، فارس و کرمان حکومت خواهم کرد سرانجام آن گروه تبه روزگار این پیمان را پذیرفتند و او دستور داد تا به نام او سکه زدند که روی آن چنین نوشته بود:

می کنم دیوانگی تا بر سرم غوغا شود

سکه بر زر میزنم تا صاحبش پیدا شود

و بر روی دیگر آن نوشته بودند که

علی مراد مرا داد و بخت یاری کرد

به زیر سکه من نقره کامکاری کرد.

نادرشاه نیز شعری در پاسخ او فرستاده است که درهاهونیان به آن اشاره کرده است.

اما پس از مدتی دستگیر و توسط نادر شاه کشته شد.

سپهر و سردار اسعد علی مرادی را از طایفه زلکی دانسته اند.

مروی در گزارش دیگری می گوید پس از ماجرای کشته شدن احمد خان فرزند قاسم خان بختیاری حاکم گماشته خود،مقرر شد که چند تن از چاپاران به میان بختیاری رفته و دوازده هزار تن از آنان را برای ملازم دیوانی به درگاه بیاورند. در این میان جماعت چهارلنگ فرمانبردار شدند و نیروی خود را تحویل دادند اما جماعت هفت لنگ چون سردار ایشان (احمد خان فرزند قاسم خان بختیاری آسترکی) کشته شده بود و بندگان اقدس بررسی نکرده بود، از این رو بسیار نگران و پریشان خاطر بودند و از دادن ملازم خودداری کردند و چگونگی سرپیچی طایفه هفت لنگ را به نادرشاه گزارش دادند.

همو می گوید از خوانین ابوالفتح خان بختیاری و منصورخان و محمد حسین خان، علی صالح خان و جلال خان و سایر سرکردگان و سرخیلان آن طوایف را مقرر فرمود که خانه‌هایشان را به دارالسلطنه اصفهان برده و در آنجا سکنی گزینند و خود نیز بر مناصبی اشتغال ورزیدند.افراد نام برده شده سران هفت لنگ بوده اند.

✍️ علی بهرامسری بختیاری نویسنده و پژوهشگر تاریخ
منابع:
تاریخ جهان گشای نادری، میرزا مهدی خان استرآبادی
تاریخ عالم آرای نادری، محمدکاظم مروی
تاریخ جلفای اصفهان، هارتون درهاهونیان
#بنیاد ـ علمی ـ ایران ـ بختیاری ـ پژوهی
https://t.me/Bakhtyari2025_ir

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان، دودمان بختیاری آسترکی،محمدحسین خان، احمدخان و ابوالفتح خان

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان (۳)

دودمان بختیاری آسترکی دورکی (۸۳۰- ۱۲۴۱ق.)

بخش یازدهم (پاره نخست)

محمدحسین خان، احمدخان و ابوالفتح خان بختیاری آسترکی

همان گونه که در جستار پیشین گفته شد قاسم خان بختیاری آسترکی با محمود افغان سازش نمود و به مقام تفنگچی آقاسی باشی و سپهسالار و بیگلربیگی فارس، کهگیلویه و بنادر خلیج فارس دست یافت اما همین که نادر افشار به عنوان سپهسالار ایران برگزیده شد و مبارزه برای سرنگون کردن حکومت غاصب محمود را آغاز کرد، احمد خان فرزند وی با گروهی از نیروهای بختیاری به نادر پیوست. بنابه گزارش میرزا مهدی خان استرآبادی منشی نادرشاه، نادر به محمدحسین خان بختیاری حاکم بختیاری پایبند به دودمان صفوی دستور داد که دویست خانوار از سرشناسان بختیاری را به خاطر جبران اقدامات جمعیت زدایی دوره اشغال اصفهان توسط افغان ها، کوچ داده و در اصفهان اسکان دهد. اما او در سال ۱۱۴۳ق. که نادر سرگرم آزادسازی همدان و کرمانشاه از دست عثمانی ها بود از فرستادن خانوار خودداری کردند. از این رو نادر دستور داد اسب و یراق هزار تن از نیروهای بختیاری که در لشگرگاه بودند را بگیرند و برخی سران بختیاری از جمله احمد خان را مقید ساخت و آنها را به پیراحمد خان حاکم جام سپرد تا به جای دویست خانوار ، چهارصد خانوار از سران بختیاری را به جام خراسان کوچ دهد. رهبری نخستین گروه کوچانده را احمدخان بر عهده داشت چون استرآبادی گزارش می‌دهد احمدخان بختیاری فرزند قاسم خان در آزادسازی هرات که در سال ۱۱۴۳ ق انجام شد، در رکاب نادر بود و خدمات و دلاوری های زیادی از خود انجام داد و مورد توجه نادر قرار گرفت.

بنابه گزارش‌های استرآبادی و مروی دو سال بعد در سال ١١٤٥ق. که نادر سپهسالار ایران پس از ورود به اصفهان شاه تهماسب دوم را برکنار کرد و فرزند خردسال او را به پادشاهی رساند. هنگامی که این خبر به بختیاری رسید، محمدحسین خان حاکم بختیاری و دیگر سران بختیاری اعلام مخالفت کردند و چون خبر به نادر رسید، احمدخان پسر قاسم خان که در سفر هرات در رکاب بود و در بازپسگیری هرات جانفشانی کرده بود را به حکومت بختیاری گماشت و او را راهی بختیاری نمود و محمدحسین خان حاکم پیشین را برکنار کرد.

جنگ خانگی در خلیل آباد (مرکز ییلاقی حکومت بختیاری) میان سران آسترکی

احمدخان پس از حضور در خلیل آباد الیگودرز دستور داد محمدخان فرزند خلیل خان بختیاری آسترکی عموی محمدحسین خان که مخالف حکومت او بود را به مقر حکومتی آوردند و پیرمرد را چنان زدند تا کشته شد. در این هنگام هواداران محمدحسین خان بر سر احمد خان ریختند و او را کشتند. کشندگان راهی بنه وار خلیل خان بختیاری (لالی - مسجدسلیمان) در گرمسیر شدند و در دژ بنه وار مستقر گردیدند. نادر برای مجازات آنها، راهی بنه وار شد. او پس از ۲۱ روز آنها را وادار به تسلیم نمود و سه هزار خانوار هفت لنگ را در سال ١١٤٥ق از بنه وار به جام خراسان کوچ داد و حکومت بختیاری را به ابوالفتح خان بختیاری آسترکی پسر دیگر قاسم خان داد.

دنباله دارد.......

✍️ علی بهرامسری بختیاری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ

منابع و مآخذ

تاریخ شرفنامه ، امیر شرفخان بدلیسی

عالم آرای عباسی، اسکندر بیگ ترکمان

جهان آرای عباسی، محمدطاهر وحید قزوینی

تاریخ بختیاری ، سپهر و سردار اسعد

بنه وار من ایل من ، علی آسترکی بختیاری

حکومتگران بختیاری؛ بررسی نقش و جایگاه قبیله آسترکی آستروکیان بختیاری در تحولات سیاسی - نظامی ایران و منطقه زاگرس میانی از دوره مغولان تا قاجار، علی بهرامسری بختیاری.

مراتب، مناصب، القاب و عناوین حکومتگران بختیاری و نوع حکومت بختیاری در روزگار صفویه، علی بهرامسری بختیاری.

شهر تاریخی بنه وار خلیل خان بختیاری دورکی، تختگاه، حکومت، فرهنگ و تمدن بختیاری، علی بهرامسری بختیاری

بختیاری در آیینه تاریخ، جن. راف. گارثویت

تاریخ بختیاری، ابوالفتح اوژن بختیاری

تاریخ و جغرافیای خوزستان، محمدعلی امام شوشتری

بختیاری ها حماسه ای ایلی در ایران، دیگار فرانسوی

تذکره شوشتر، عبدالله جزایری شوشتری

دستور شهریاران، محمد ابراهیم نصیری

برافتادن صفویان و برآمدن محمود افغان (روایت شاهدان هلندی)، ویلم فلور

نادرشاه، لارنس لاکهارت

سفرنامه کروسینسکی، کروسینسکی

سفرنامه حزین لاهیجی، محمدعلی حزین

تاریخ جهانگشای نادری، محمدمهدی استرآبادی

تاریخ عالم آرای نادری، محمدکاظم مروی

Hanway, Jonas, the revelation of persia, translated by me.

J.Qaem Maqami, " ASTARKI," Encyclopadia Iranica, 11/8, p. 847,/starki-sub-tribe-of the haft-lang, translated by me.

#بنیاد_علمی_ایران_بختیاری_پژوهی

https://t.me/Bakhtyari2025_ir

طایفه سلکی یکی از طوایف لر کوچک

معرفی طایفه سلکی ؟!!

معین الدین نطنزی در کتاب تاریخ منتخب التواریخ که آن را در سال ۸۱۶ـ۸۱۷ نوشته است، طایفه سلکی را یکی از طوایف لر کوچک نام برده است.(نطنزی، ص ۴۹)

دویست و ده سال بعد امیر شرف خان بدلیسی یکی از امرای دوره شاه تهماسب و شاه عباس بزرگ در کتاب شرفنامه که آن را در سال ۱۰۰۵ ق. نگاشته است نیز طایفه سلکی را یکی از طوایف لر کوچک نام برده است.(بدلیسی، ص ۳۳).

علی آسترکی بختیاری بهرامسری

پ.ن. حالا پرتغال فروش را پیدا کنید

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان، نبرد بختیاری ها با افغانها و ترکان عثمانی

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان (۳)

دودمان بختیاری آسترکی دورکی (۸۳۰- ۱۲۴۱ق.)

بخش دهم (پاره دوم)

نبرد بختیاری ها به فرماندهی محمدحسین خان و قاسم‌خان بختیاری آسترکی با محمود هوتکی قندهاری و نبرد با ترکان عثمانی

همانگونه که در جستار پیشین گفته شد پس از آن که قاسم خان از حکومت بختیاری برکنار و محمدحسین خان به جای وی و همچنین منصب امیرشکارباشی شاه منصوب شد، اختلافات درون سپاه بختیاری چنان شد که در برابر شورشیان افغان پیروز نشدند و به منطقه بازگشتند.

کروسینسکی کشیش لهستانی ساکن اصفهان و رابط مسیحیان ایران با لهستان گزارش می‌دهد «محمود پس از گشودن اصفهان برای اینکه ایل بختیاری را به اطاعت خود در آورد با سپاهی بسیار برای تسخیر این بخش از ایران رهسپار گردید. چون به سرزمین بختیاری رسید؛ ایل بختیاری با نیروهای خود آماده بودند و ناگهان با يك يورش سنتی ایلی، بر سر محمود ریختند و از هر سو آنان را محاصره کردند و پیکاری خونین درگرفت و بسیاری از سپاهیان محمود کشته شدند. ناچار محمود فرار کرد و به نواحی کوه گیلویه رفت تا بلکه این شکست را تلافی کند. يك شب برف سنگینی بارید و سپاه محمود سه ماه یارای حرکت نداشت. سرانجام قاسم خان بختیاری که از سوی محمود هدیه ها دریافت کرد با محمود سازش نمود و پنهانی پیکی نزد وی فرستاد و او را با سپاهیانش به اصفهان راهنمایی کرد اما از شمار سپاهیان محمود تنها سه هزار نفر لخت و پابرهنه از صحنه نبرد بختیاری بازگشتند و بقیه کشته شدند». اگرچه این سازش پس از این بود که شاه سلطان حسین با دست خود تاج شاهی را بر سر محمود گذاشته بود اما نگارنده آن را خیانت قاسم خان می دانم چون در این هنگامه محمود چنان ناتوان شده بود که قاسم خان با اتحاد و تکیه بر نیروهای بختیاری می توانست محمود را نابود کند و پایتخت را از چنگال او درآورد. اما شوربختانه به جای نبرد، خیانت را برگزید. به هر روی میان محمود هوتکی افغانی و قاسم خان بختیاری آسترکی صلح و سازشی برپا شد. از مفاد این صلح می‌توان به رسمیت شناختن محمود به عنوان شاه سلسله نو در ایران از سوی قاسم خان بختیاری آسترکی و انتصاب قاسم خان به عنوان تفنگچی آقاسی باشی (= سومین مقام دولتی) را نام برد.

شاهدان هلندی گزارش می‌دهند از سران و بزرگان حکومت پیشین تا تاریخ ۱۷ اوت ۱۷۲۳م. قاسم خان «تفنگچی آقاسی باشی» که قبلا والی بختیاری‌ها و لرها بود، زنده بود و در ۷ ژوئن ۱۷۲۳م) (١١٣٥ق ) به جای لطفعلی خان داغستانی، به عنوان سپهسالار و بیگلربیگی فارس، کهگیلویه و بنادر خلیج فارس گماشته شد. جانشین محمود اشرف (حک: ۱۷۲۵ - ۱۷۲۹م)، نیز قاسم خان حاکم پیشین لرهای بختیاری را با لقب تفنگچی آقاسی باشی به کارهای بسیار مهم دولت گماشت.

اما محمد حسین خان بختیاری آسترکی امیرشکارباشی و برادرش علی صالح خان بـه دودمان صفویه پایبند ماندند و خود را فرمانروای گماشته صفویه می‌دانستند و با شاه تهماسب دوم پسر شاه سلطان حسین که در قزوین اعلام پادشاهی نموده بود روابط خود را نگهداشتند.

نبرد با ترکان عثمانی

سه سال پس از شورش محمود افغان ترکان عثمانی از سه محور به ایران تاختند.به گزارش هانوی پاشای موصل حملات خود را به ایالت بختیاری آغاز کرد. بختیاری هـا بـه فرماندهی محمدحسین خان ابتدا در کوه ها پناه گرفتند و سپس با حملات پی در پی و ناگهانی ترک ها را ناگزیر به عقب نشینی نمودند و با تاکتیک‌های به ستوه آورنده تلفات سنگینی بر آنهـا وارد کردند (ترجمه توسط نگارنده).

حزین لاهیجی که در سال ۱۱۳۵ ق. به سرزمین بختیاری آمده است گزارش می دهد در آن هنگام عالیشان محمدحسین خان بختیاری حاکم آنجا بود.

✍️ علی بهرامسری بختیاری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ

منابع و مآخذ

تاریخ شرفنامه ، امیر شرفخان بدلیسی

عالم آرای عباسی، اسکندر بیگ ترکمان

جهان آرای عباسی، محمدطاهر وحید قزوینی

تاریخ بختیاری ، سپهر و سردار اسعد

بنه وار من ایل من ، علی آسترکی بختیاری

حکومتگران بختیاری؛ بررسی نقش و جایگاه قبیله آسترکی آستروکیان بختیاری در تحولات سیاسی - نظامی ایران و منطقه زاگرس میانی از دوره مغولان تا قاجار، علی بهرامسری بختیاری.

مراتب، مناصب، القاب و عناوین حکومتگران بختیاری و نوع حکومت بختیاری در روزگار صفویه، علی بهرامسری بختیاری.

شهر تاریخی بنه وار خلیل خان بختیاری دورکی، تختگاه، حکومت، فرهنگ و تمدن بختیاری، علی بهرامسری بختیاری

بختیاری در آیینه تاریخ، جن. راف. گارثویت

تاریخ بختیاری، ابوالفتح اوژن بختیاری

تاریخ و جغرافیای خوزستان، محمدعلی امام شوشتری

بختیاری ها حماسه ای ایلی در ایران، دیگار فرانسوی

تذکره شوشتر، عبدالله جزایری شوشتری

دستور شهریاران، محمد ابراهیم نصیری

برافتادن صفویان و برآمدن محمود افغان (روایت شاهدان هلندی)، ویلم فلور

نادرشاه، لارنس لاکهارت

سفرنامه کروسینسکی، کروسینسکی

سفرنامه حزین لاهیجی، محمدعلی حزین

Hanway, Jonas, the revelation of persia, translated by me.

J.Qaem Maqami, " ASTARKI," Encyclopadia Iranica, 11/8, p. 847,/starki-sub-tribe-of the haft-lang, translated by me.

#بنیاد_علمی_ایران_بختیاری_پژوهی

https://t.me/Bakhtyari2025_ir

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان،دودمان بختیاری آسترکی دورکی، نبرد بختیاری ها با افغانها در اصفهان

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان (۳)

دودمان بختیاری آسترکی دورکی (۹۳۰- ۱۲۴۱ق.)

بخش دهم (پاره نخست)

نبرد بختیاری ها به فرماندهی محمدحسین خان بختیاری آسترکی و قاسم‌خان بختیاری آسترکی با محمود هوتکی قندهاری

سردار اسعد، درگاهی و ابوالفتح اوژن بختیاری می نویسند کسان دیگر، از اعقاب همین خوانین بختیاری آسترکی بودند که در غائله افغان از آن ها نامبرده شده است؛ از جمله قاسم خان بختیاری که یکی از سرداران زمان شاه سلطان حسین صفوی بوده و همچنین ابوالفتح خان پسر قاسم خان که در زمان نادرشاه و کریم خان زند حکومت اصفهان را داشت.

لاکهارت می‌نویسد شاه سلطان حسین پیک هایی را برای والیان ایالات از جمله قاسم خان رییس ایل بختیاری فرستاد و از آنها خواست که برای تقویت سپاه اصفهان سواران خود را جمع آوری و آماده کنند.

ویلم فلور با استناد به روایت شاهدان هلندی به تاریخ ۳۱ مارس ۱۷۲۲ (۱۱۳۴ق) می‌گوید که انتظار میرود قاسم خان حاکم بختیاری در بیست سی روز آینده با همه نیروهایش که نزدیک هشت هزار تن هستند برای نجات پایتخت به اصفهان بیایند. همو گزارش میدهد که در ۲۱ آوریل ۱۷۲۲ (۱۱۳۴ق) قاسم خان حاکم بختیاری با سه هزار مرد جنگجو به نجف آباد در پنج مایلی شهر رسید.

هانوی گزارش می‌دهد در سال ١٧٢٢م/ ١١٣٤ق. که افغان‌ها اصفهان را شهر بندان کردند نزدیک به دوازده هزار سوار بختیاری زیر فرمان قاسم خان بختیاری در این جنگ شرکت داشتند. (ترجمه توسط نگارنده)

لاکهارت می‌گوید ۸۰۰۰ بختیاری زیر فرمان قاسم خان از راه نجف آباد برای نجات پایتخت راهی آنجا گردیدند. بختیاری‌ها برای محمود اسباب نگرانی شدند آنها در یک مرحله نیروهای او را شکست دادند و یکی از صاحب منصبان عالی رتبه او را دستگیر کردند.

شاهدان هلندی گزارش می‌دهند در سپیده دم ٦ ژویه ١٧٢٢م میرزاحسین (میرزا محمدحسین خان) با ده هزار سپاهی بختیاری به روستای نجف آباد رسید و به نیروی پیشین بختیاری پیوست. در ١٤ ژویه میرزاحسین (محمدحسین خان) فرمانده بختیاری به عنوان میرشکار باشی گماشته شد. در ۲۱ ژویه ۱۷۲۲م قاسم خان بختیاری تنزیل مقام داده شد درهای خانه اش مهر و موم و پسرش زندانی گردید. در ۵ اوت ۱۷۲۲م میرزاحسین (محمدحسین خان) با یازده هزار بختیاری به سوی اصفهان روانه شدند.

شوربختانه به دلیل ضعف شاه نالایق و توطئه چینی درباریان علیه هم دیگر و خیانت عبدالله خان حاکم هویزه هنگامی که از سوی شاه که مورد اعتماد شدید او بود برای مذاکره با محمود به گلناباد رفت، بجای اینکه مصالح کشور را در نظر بگیرد با محمود ساخت و پاخت نمود و او را تشویق کرد که هر چه زودتر به شهر حمله کند. در حالی که طبق گزارش های تاریخی محمود ابتدا پیشنهاد صلح داده بود و می خواست به قندهار بازگردد. از سوی دیگر شاه ناتوان اختلافات را به درون فرماندهان بختیاری نیز کشاند و همین باعث شد با آن همه جد و جهد و درگیری هایی که با نیروهای افغان داشتند، اما موفق نشدند.

پس از این تغییر و تحول میان سران بختیاری هفت لنگ اختلاف پدید آمد و بخشی از نیروهای بختیاری زیر فرمان قاسم خان بازگشتند. سایر نیروها نیز پس از تسخیر کامل اصفهان بازگشتند.

✍️ علی بهرامسری بختیاری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ

منابع و مآخذ

تاریخ شرفنامه ، امیر شرفخان بدلیسی

عالم آرای عباسی، اسکندر بیگ ترکمان

جهان آرای عباسی، محمدطاهر وحید قزوینی

تاریخ بختیاری ، سپهر و سردار اسعد

بنه وار من ایل من ، علی آسترکی بختیاری

حکومتگران بختیاری؛ بررسی نقش و جایگاه قبیله آسترکی آستروکیان بختیاری در تحولات سیاسی - نظامی ایران و منطقه زاگرس میانی از دوره مغولان تا قاجار، علی بهرامسری بختیاری.

مراتب، مناصب، القاب و عناوین حکومتگران بختیاری و نوع حکومت بختیاری در روزگار صفویه، علی بهرامسری بختیاری.

شهر تاریخی بنه وار خلیل خان بختیاری دورکی، تختگاه، حکومت، فرهنگ و تمدن بختیاری، علی بهرامسری بختیاری

بختیاری در آیینه تاریخ، جن. راف. گارثویت

رساله لرستان و لرها، مینورسکی ولادیمیر

تاریخ بختیاری، ابوالفتح اوژن بختیاری

شناخت سرزمین بختیاری، نیکزاد امیرحسینی

تاریخ و جغرافیای خوزستان، محمدعلی امام شوشتری

بختیاری ها حماسه ای ایلی در ایران، ژان پیر دیگار فرانسوی

تذکره شوشتر، عبدالله جزایری شوشتری

دستور شهریاران، محمد ابراهیم نصیری

برافتادن صفویان و برآمدن محمود افغان (روایت شاهدان هلندی)، ویلم فلور

نادرشاه، لارنس لاکهارت

Hanway, Jonas, the revelation of persia, translated by me.

J.Qaem Maqami, " ASTARKI," Encyclopadia Iranica, 11/8, p. 847,/starki-sub-tribe-of the haft-lang, translated by me.

#بنیاد_علمی_ایران_بختیاری_پژوهی

https://t.me/Bakhtyari2025_ir