دوران پر آشوب جنگ جهانی یکم و تقسیم حکومت بختیاری (۱۳۳۲ ـ ۱۳۳۶ق)، و در نهایت تقسیم ایالت بختیاری

دوران پر آشوب جنگ جهانی یکم و تقسیم حکومت بختیاری (۱۳۳۲ ـ ۱۳۳۶ق)، و در نهایت تقسیم ایالت بختیاری

جو عمومی و همگانی آن زمان ایران باعث شد که بسیاری از سران بختیاری به پشتیبانی بیدریغ از متحدین (آلمان و هم پیمانان) اقدام کنند. در واقع خاندان خوانین وقت بختیاری به دو دسته تقسیم شدند. بیشتر آنها زیر فرمان ضرغام السلطنه، بی بی مریم، امیر مفخم و سردار معظم سوی متحدین را گرفتند و در گروه دیگر سردار ظفر و سردار محتشم جای داشتند که هوادار سرسخت متفقین بودند. برخی از نویسندگان باور دارند که سران بختیاری در نشستی همسو شدند که با آینده نگری به دو گروه تقسیم شدند و از طرف های درگیر پشتیبانی نمودند. ترکیب افراد در دو گروه نیز چنین سیاستی را تایید می کند.

در بهار ۱۳۳۴ق. سردار محتشم به مقام ایلخانی بختیاری گماشته شد. مقامات انگلیسی از او خواستند که سران مجاهدان ایرانی و آلمانی هایی که در سرزمین بختیاری پناهنده شده بودند را دستگیر کند.

نیروهای بختیاری هوادار آلمان (متحدین) نزدیک پانصد نفر سوار به سرکردگی ابوالقاسم خان، سردار معظم ، علیرضا خان بهادرااسلطنه، خلیل خان و مهدی قلی خان سالار مسعود به نیروهای مجاهدین که به رهبری نظام السلطنه مافی در کرمانشاه تشکیل شده بود، پیوستند.

پس از شکست متحدین، هنگام بازگشت از غرب کشور در ورود به خوزستان کاپیتان نوئل انگلیسی جلو آنها را گرفت. سالار مسعود و علیرضا خان دستگیر شدند. عرب ها نیروهای آنها را خلع سلاح کردند و ایل سگوند اموال ابوالقاسم خان را غارت کردند.

از سوی دیگر با شکست متحدین در سال ۱۳۳۶ق/ ۱۹۱۸م ، سردار ظفر و سردار محتشم و سردار جنگ قدرت اصلی در بختیاری را تا روی کار آمدن رضاخان (رضاشاه) به سال ۱۲۹۹خ./ ۱۳۴۰ق. بر عهده داشتند.

در فاصله روی کار آمدن رضاخان، علی مردان خان چهارلنگ دو شکایت به مجلس شورای ملی می نویسد، ضمن اعتراض به خوانین هفت لنگ درخواست جدایی حکومت چهارلنگ را از هفت لنگ را مطرح می کند. در بخشی از یکی از نامه ها چنین آمده است: «چند نفر از خوانین هفت لنگ که زمامدار حکومت بختیاری بوده و در هر واقعه خود را جلو انداخته و قائد و زعیم ایل بوده‌اند، با اینکه خود مصدر هیچ خدمتی نبوده‌اند و در هر موقع جز خیانت، چیزی از آنان مشهود نگردید، سال‌های دراز حکومت و وزارت و مشاغل مهم مملکتی را به عنوان مزد خدمت، اشغال و از ظلم، تعدی، غارت و ضبط دارایی ملت فرونگذاشته، ....».

سردار ظفر می نویسد «سرانجام در سال ۱۳۰۱خ. چهارلنگ محمودصالح از هفت لنگ جدا شد. محمدتقی خان شجاع الملک پسر محمدرضا خان و نوه چراغعلی خان چهارلنگ محمودصالح به عنوان ایلخانی و علی مردان خان خواهر زاده من به عنوان ایل بیگی منصوب شدند. چهارلنگ کیانرسی و موگویی نیز جدا شدند.»

همو می گوید «بدین گونه حکومت بختیاری که از زمان حسینقلی خان ایلخانی در زمان ناصرالدین شاه برای دومین بار در چارچوب نظام واحدی در آمده بود، تجزیه گردید.»

اما روح سرکش علی مردان خان که به دنبال دست کم مقام ایلخانیگری چهارلنگ بود، آرام ننشست و در سال ۱۳۰۸ با شماری از خوانین جوان هفت لنگ و بزرگان برخی از طوایف هفت لنگ اقدام به شورش کردند. سرانجام شکست خوردند و برخی دستگیر و زندانی و اعدام شدند.

در آن هنگام محمدجواد خان سالار شجاع فرزند محمدتقی خان ایلخان تازه بنیاد چهارلنگ نامه ای به مقامات دولتی در اصفهان ارسال نموده و از آنها اسلحه و نیرو درخواست کرده تا شورش علی مردان خان را سرکوب نماید.

جعفرقلی خان سردار اسعد سوم که در آن زمان ابتدا وزیر پست و تلگراف و سپس وزیر جنگ بود این تحرکات را نکوهش کرده و می نویسد «بعد از مرحوم سردار اسعد [علی قلی خان] ایل آزادی‌خواه تاج بخش [بختیاری] به واسطه نالایقی روسا مبدل شد به ایل دزد و مشتی یاغی نوکر اجنبی».(خاطرات سردار اسعد، ص ۲۲۳).

پس از این رویدادها سرزمین بختیاری میان سه استان اصفهان، لرستان و خوزستان تقسیم شد و بخشی از آن بنام فرمانداری کل چهارمحال و بختیاری نامگذاری گردید.

✍️ علی بهرامسری بختیاری

منابع

خاطرات سردار اسعد بختیاری،جعفرقلی خان سردار بهادر

خاطرات سردار ظفر

تاریخ بختیاری، ابوالفتح اوژن بختیاری

#بنیاد_علمی_ایران_بختیاری_پژوهی

https://t.me/Bakhtyari2025_ir

نام های چندگانه برخی از طوایف و تیره های قوم بختیاری،هفت لنگ و چهارلنگ

نام، برخی از طوایف و تیره های بختیاری به دو یا چند گونه گفته و نوشته می شود:

هفت لنگ

✅ طایفه آسترکی =آستروکیان= بختیاری

تیره بهرامسری = بهرامشیری=بهرامسیری، بیرامسیر: (با توجه به اینکه در گویش بختیاری حروف (شین) و (ه) گاهی به (سین) و (ی) دگریده می شود، بهرامشیری به بهرامسیری و بیرامسیر دگریده می شود) آسترکی دورکی بختیاری

✅طایفه اسیوند = حسینوند یا حسیوند

شرقوند = شاهرخ وند، اسیوند دورکی

✅طایفه بامدی= بابااحمدی= با احمدی

ام فردینی=احمدفخردین

دیرشادمی=درویش آدمی

ادیوی = عدیوی

میراج = میرحاج

✅طایفه زراسوند=زروس

الاسوند = علاسوند زراسوند

خدر سهر= خدر سرخ

سیفدی وند=سیف دین وند

طایفه موری:

اسه وند = حسن وند (موری)

الیجه وند= علیجان وند موری

✅طایفه گندلی = قندعلی

سوزعلی وند = سبزعلی وند

سلطونعلی وند = سلطانعلی وند

صلبوری =صالح بابری

✅باوادی= بابادی

عالی انور = عالیور

تقودلهی= تقی عبدالهی

امسمالی = احمدسمالی

ام مهمدی = احمد محمودی، احمد محمدی

میرکاد = میرکاید، میرقائد

مم حسینی= محمدحسینی

غیوی=غیبی

خوشنوی= خوشنامی

رکو=رکان

✅گاشه = عکاشه، بابادی

✅شهنی = شینی (گاهی در گویش بختیاری حرف ه به ی دگریده می شود)

شوسینی=شاه حسینی

✅ململی= مالملی

سله چین = سلحشور

✅ململیل = مدملیل، مدملی

بهداروند=بیداروند، بختیاروند

✅آلجمالی = عالی جمالی

کوو = کبود

بلسنی = بوالحسنی

تاجدلهی=تاج دین عبدالهی

لوخرده=لب خورده

اسنکی = حسنکی

دهناشی = دیناشی

سهرو= سهراب

مش مرداسی = مهش مرداسی، مشهدی مرداسی

دینارونی = دینارانی

✅سهید = سعید

✅کشخالی = کیشیخعالی

✅آل مهمید = آل محمودی، عالی محمودی، عالی محمدی

✅بندونی= بندانی

چهارلنگ

✅موگویی = مغویی

سله چیوایی = سرلک چیوایی

سلک =سرلک

باواشمس الدین = بابا شمس الدین

دویسی= دویستی

حسومی= حسامی

هونه خویی= خانه خویی

کیانرسی=کنورسی= کیان ارثی

✅باورساد، باورصاد، بابرصاد، بابرساد، باقرساد

✅کهیش = کاهکش

✅حموله = هموله

✅جونکی = جانکی، جوانکی

میوند = ممیوند

✅بساک =بسحاق، بسحق

میزوند = میرزاوند

مدمهمید = ملک محمودی

شهریسوند= شهروسوند

تودوی= تودویی

اتاوکی= اتابکی

✅ایسوند=عیسوند

✅عودالوند= عبدالوند

✅فولادوند = پولادوند

هیوی= هیودی

هونه جمالی = خانه جمالی

هونه کاهد = خانه کاید

ممصاله = محمدصالح= محمودصالح، می صالح

✅آل دویت = آل داوود

✅ممجلاردین= محمدجلال الدین

✅فرقوند =فرخوند

✅هونه باوا = خانه بابا

✅بده رهده= بده رفته

✅هارنی= هارونی

زلکی=زلقی

✅میکیر = میکور

✅بریم وند = ابراهیم وند

✅شامصیری= شامنصوری

✅غیوالله وند =غیب الله وند

✅شمسدی وند = شمس الدین وند

✅دره کاهدی= دره کایدی

✅بی آوی= بی آبی

✅ممسلیمونی= محمد سلیمانی

✍️ علی بهرامسری بختیاری

#بنیاد_علمی_ایران_بختیاری_پژوهی

https://t.me/Bakhtyari2025_ir

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان(۵) دودمان زراسوند دورکی غلامحسین خان سردار محتشم،نصیرخان

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان(۵)
دودمان زراسوند دورکی
غلامحسین خان سردار محتشم (۱۳۲۵-۱۳۲۷ق )
نصیرخان سردار جنگ (۱۳۲۷-۱۳۳۵ ق )
خسروخان سردار ظفر (۱۳۲۶-۱۳۵۰ ق)
لطفعلی خان امیر مفخم
غلامحسین خان در سال ۱۳۲۷ق. سمت ایلخانی بختیاری را به عهده داشت.
نصیرخان صارم الملک، سردار جنگ پسر سوم امامقلی خان حاجی ایلخانی است.
نصیر خان سردار جنگ یکبار در سال ۱۳۲۷ق. ایلبگی و در میان سال‌های ۱۳۳۲ تا ۱۳۳۵ق. ایلخانی بختیاری بوده است. بعد از قرارداد ۱۹۰۷ که دولت‌های روس و انگلیس آزادی بیشتری در منطقه نفوذ خود پیدا کردند، انگلیس ها به خاطر حفاظت از میدان‌های نفتی خود در جنوب بیش از پیش به بختیاری‌ها نزدیک شدند. پس از بروز اختلافات شدید میان اولاد ایلخانی و حاجی ایلخانی، آنها بطور جدی رویاروی هم قرار گرفتند. لذا آنها برای جلوگیری و اجتناب از این گونه اختلافات با موافقت سفارت انگلیس در تهران طرحی تهیه کردند که یک نفر ایلخانی را با اختیارات تام به مدت پنج سال به حکومت بختیاری منصوب کنند تا از این رهگذر تا سر حد امکان از اختلافات و خصومت های خانوادگی جلوگیری به عمل آید. برای این مقصود نصیرخان سردار جنگ را که یکی از خوانین لایق و جسور بختیاری بود برای این مهم در نظر گرفتند. در این موقع صمصام السلطنه نخست وزیر و غلامحسین خان وزیر بود.
خسروخان سردار ظفر - بهادر الدوله - سالار ارفع برادر تنی حاج علی قلی خان سردار اسعد است. سردار ظفر یکی از خوانین فعال و جنجال برانگیز بختیاری بود. در آغاز نهضت مشروطیت به خاطر اختلاف با برادر ناتنی اش صمصام السلطنه با مشروطه خواهان مخالفت کرد ولی بعدها به توصیه برادر مورد علاقه اش سردار اسعد دست از مخالفت برداشت. در خلال مدتی که بختیاری‌ها قدرت را در دست داشتند سردار ظفر بر مصدر کار بود و در شهرهای مختلف کشور حکومت می‌کرد. سردار ظفر در سال ۱۳۲۶ تا ۱۳۵۰ق. به طور متناوب در سمت های ایلبگی یا ایلخانی انجام وظیفه می‌کرد.
لطفعلی خان شجاع السلطنه -امیرمفخم فرزند دوم امامقلی خان حاجی ایلخانی است. او در حدود هفت سال باعده ای سوار بختیاری در دستگاه محمدعلی میرزا ولیعهد به خدمت اشتغال داشت و همین نزدیکی و روابط صمیمانه او با ولیعهد یعنی محمدعلی شاه بعدی موجب گردید تا هنگامی که قوای بختیاری از اصفهان برای تصرف پایتخت به سوی تهران در حرکت بودند امیر مفخم با سواران بختیاری تحت فرمان خود با همکاری بریگاد قزاق وسیلاخوری و دیگر نیروی وفادار به محمدعلی شاه از پایتخت حفاظت کند. او تا هنگامی که شاه به سفارت روسیه پناهنده شد به او وفادار ماند و با پیشنهاد شاه دست از مخالفت با مشروطه خواهان کشید. امیر مفخم در سال ۱۳۳۰ق. ایلبیگی و درسال ۱۳۴۲ق. ایلخانی بختیاری بود.
✍ علی بهرامسری بختیاری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ
با من به سرزمین بختیاری بیایید، الیزابت مکبن راس
بنه وار من ایل من (تاریخ بختیاری پس از ساسانیان)، علی آسترکی بختیاری
#بنیاد_علمی_ایران_بختیاری_پژوهی
https://t.me/Bakhtyari2025_ir

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان(۵) دودمان زراسوند دورکی غلامحسین خان سردار محتشم،نصیرخان

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان(۵)
دودمان زراسوند دورکی
غلامحسین خان سردار محتشم (۱۳۲۵-۱۳۲۷ق )
نصیرخان سردار جنگ (۱۳۲۷-۱۳۳۵ ق )
خسروخان سردار ظفر (۱۳۲۶-۱۳۵۰ ق)
لطفعلی خان امیر مفخم
غلامحسین خان در سال ۱۳۲۷ق. سمت ایلخانی بختیاری را به عهده داشت.
نصیرخان صارم الملک، سردار جنگ پسر سوم امامقلی خان حاجی ایلخانی است.
نصیر خان سردار جنگ یکبار در سال ۱۳۲۷ق. ایلبگی و در میان سال‌های ۱۳۳۲ تا ۱۳۳۵ق. ایلخانی بختیاری بوده است. بعد از قرارداد ۱۹۰۷ که دولت‌های روس و انگلیس آزادی بیشتری در منطقه نفوذ خود پیدا کردند، انگلیس ها به خاطر حفاظت از میدان‌های نفتی خود در جنوب بیش از پیش به بختیاری‌ها نزدیک شدند. پس از بروز اختلافات شدید میان اولاد ایلخانی و حاجی ایلخانی، آنها بطور جدی رویاروی هم قرار گرفتند. لذا آنها برای جلوگیری و اجتناب از این گونه اختلافات با موافقت سفارت انگلیس در تهران طرحی تهیه کردند که یک نفر ایلخانی را با اختیارات تام به مدت پنج سال به حکومت بختیاری منصوب کنند تا از این رهگذر تا سر حد امکان از اختلافات و خصومت های خانوادگی جلوگیری به عمل آید. برای این مقصود نصیرخان سردار جنگ را که یکی از خوانین لایق و جسور بختیاری بود برای این مهم در نظر گرفتند. در این موقع صمصام السلطنه نخست وزیر و غلامحسین خان وزیر بود.
خسروخان سردار ظفر - بهادر الدوله - سالار ارفع برادر تنی حاج علی قلی خان سردار اسعد است. سردار ظفر یکی از خوانین فعال و جنجال برانگیز بختیاری بود. در آغاز نهضت مشروطیت به خاطر اختلاف با برادر ناتنی اش صمصام السلطنه با مشروطه خواهان مخالفت کرد ولی بعدها به توصیه برادر مورد علاقه اش سردار اسعد دست از مخالفت برداشت. در خلال مدتی که بختیاری‌ها قدرت را در دست داشتند سردار ظفر بر مصدر کار بود و در شهرهای مختلف کشور حکومت می‌کرد. سردار ظفر در سال ۱۳۲۶ تا ۱۳۵۰ق. به طور متناوب در سمت های ایلبگی یا ایلخانی انجام وظیفه می‌کرد.
لطفعلی خان شجاع السلطنه -امیرمفخم فرزند دوم امامقلی خان حاجی ایلخانی است. او در حدود هفت سال باعده ای سوار بختیاری در دستگاه محمدعلی میرزا ولیعهد به خدمت اشتغال داشت و همین نزدیکی و روابط صمیمانه او با ولیعهد یعنی محمدعلی شاه بعدی موجب گردید تا هنگامی که قوای بختیاری از اصفهان برای تصرف پایتخت به سوی تهران در حرکت بودند امیر مفخم با سواران بختیاری تحت فرمان خود با همکاری بریگاد قزاق وسیلاخوری و دیگر نیروی وفادار به محمدعلی شاه از پایتخت حفاظت کند. او تا هنگامی که شاه به سفارت روسیه پناهنده شد به او وفادار ماند و با پیشنهاد شاه دست از مخالفت با مشروطه خواهان کشید. امیر مفخم در سال ۱۳۳۰ق. ایلبیگی و درسال ۱۳۴۲ق. ایلخانی بختیاری بود.
✍ علی بهرامسری بختیاری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ
با من به سرزمین بختیاری بیایید، الیزابت مکبن راس
بنه وار من ایل من (تاریخ بختیاری پس از ساسانیان)، علی آسترکی بختیاری
#بنیاد_علمی_ایران_بختیاری_پژوهی
https://t.me/Bakhtyari2025_ir

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان (۵) دودمان زراسوند دورکی،نجفقلی خان صمصام السلطنه،محمدحسین خان

فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان (۵)
دودمان زراسوند دورکی


نجفقلی خان صمصام السلطنه

(۱۳۲۱-۱۳۲۷ق)
محمدحسین خان سپهدار

(۱۳۲۱ـ۱۳۲۵ق)
غلامحسین خان سردار محتشم

(۱۳۲۵-۱۳۲۷ق)

پس از مرگ اسفندیار خان در سال ۱۳۲۱ق. طبق پیمان نامه ای که علی قلی خان سردار اسعد دوم میان خانواده ایلخانی و حاج ایلخانی بسته بود مبنی بر اینکه فرزند ارشد دو خانواده ایلخان و فرزند دوم ایلبیگ باشد، محمدحسین خان سپهدار فرزند امام قلی خان حاج ایلخانی به سمت ایلخانی و نجفقلی خان صمصام السلطنه پسر دوم حسینقلی خان به سمت ایلبگی گماشته شدند. پس از درگذشت محمدحسین خان سپهدار در سال ۱۳۲۵ق نجف قلی خان به سمت ایلخانی بختیاری منصوب شد و غلامحسین خان سردار محتشم پسر چهارم امامقلی خان به عنوان ایل‌بیگی گماشته شد.
پس از آن که محمدعلی شاه قاجار مجلس را به توپ بست، از بختیاری ها کمک خواست. لطفعلی خان امیر مفخم را برای جذب نیروی بختیاری روانه نمود اما صمصام السلطنه مخالفت کرد. از این رو برکنار گردید و برخی امیر مفخم و برخی سردار ظفر برادرش را به عنوان ایلخان ذکر کرده اند.
در این هنگامه سردار اسعد در پاریس بود و به صف مبارزان علیه محمدعلی شاه پیوسته بود. او با نامه و پیک از صمصام السلطنه خواست که به صف مردم بپیوندد صمصام السلطنه به اشاره علی قلی خان سردار اسعد دوم در پنج ژانویه ۱۹۰۹م. برابر با محرم ۱۳۲۷ق امر به تصرف اصفهان داد و پس از ورود ضرغام السلطنه به اصفهان و فتح آن شهر، صمصام چند روز بعد با هزار سوار بختیاری وارد اصفهان شد. در این هنگام نمایندگان روس و انگلیس به محمدعلی شاه پیشنهاد کردند که صمصام را به حکومت اصفهان منصوب کند. شاه این پیشنهاد را رد کرد و چون دسته دیگر خوانین (پسران حاجی ایلخانی) را به طرف خود جلب کرده بود، تعیین داشت که به بیرون راندن صمصام السلطنه از اصفهان موفق خواهد شد اما حسابش درست در نیامد و نتواست کاری از پیش ببرد و صمصام السلطنه در اصفهان ماند و بر آن شهر تسلط یافت. یک سال بعد سردار اسعد از اروپا بازگشت و با شماری از خوانین بختیاری و هزار نفر سوار بختیاری به سوی تهران حرکت کرد. پس از فتح تهران و خلع محمدعلی شاه و استقرار مشروطیت و تسلط بختیاری‌ها بر اوضاع چندی بعد هم صمصام السلطنه به تهران رفت و از سال ۱۳۲۹ق. عضو کابینه شد و مقام وزارت پیدا کرد. در هنگام برگشت محمدعلی شاه به ایران در ۱۳۲۹ق. صمصام السلطنه نخست وزیر شد و با بسیج نیروهای دولتی و بختیاری قوای محمدعلی شاه که از سه جبهه به ایران تاخته بودند را شکست داد و شاه مخلوع برای همیشه از ایران رفت اما در روسیه به اقدامات علیه ایران مبادرت می ورزید. از این رو دولت روسیه به دولت ایران اولتیماتوم داد که مورگان شوستر آمریکایی را اخراج کند اما نخست وزیر نپذیرفت. دوباره روسیه التیماتوم داد و قوای روس شهرهای تبریز و رشت را اشغال کردند. برخی از وزرا از کابینه استعفا دادند و دولت ناچار التیماتوم را پذیرفت و بقیه وزرا نیز کنار کشیدند. نایب السلطنه دوباره صمصام السلطنه را در همان سال ۱۳۲۹ مامور تشکیل کابینه کرد. او با پنج وزیر برای رای اعتماد به مجلس شورای ملی رفت و بعدا کابینه را ترمیم نمود. نخست وزیری او تا سال ۱۳۳۱ق. دنباله داشت و در این سال زیر فشار کشورهای استعمارگر روس و انگلیس به همراه غلامحسین خان سردار محتشم که یکی از وزیران کابینه او بود، استعفا دادند.
صمصام السلطنه در سال ۱۳۴۹ق در سن ۸۲ سالگی در تهران درگذشت و در تخت پولاد اصفهان در آرامگاه خانوادگی به خاک سپرده شد.
✍️ علی بهرامسری بختیاری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ
تاریخ بختیاری، سردار اسعد بختیاری
با من به سرزمین بختیاری بیایید، مکبن رایس
بنه وار من ایل من تاریخ، علی آسترکی بختیاری
تاریخ بختیاری، ابوالفتح اوژن بختیاری
ایران و قضیه ایران، لرد جرج کرزن
شاهکار ایل بختیاری (نقش بختیاری ها در انقلاب مشروطه)، علی آسترکی بختیاری
یادداشت ها و خاطرات سردار ظفر
#بنیاد_علمی_ایران_بختیاری_پژوهی
https://t.me/Bakhtyari2025_ir