تنگ رخا (بتا) _ یادمان ایزد بهرام در کوه دلا _اندیکا_مسجدسلیمان
یادمان *ایزد* *بهرام* در تنگ رخا یا تنگ خدایان (تنگ بتا)
نویسنده: علی بهرامسری بختیاری
تنگ رخا که به اشتباه در دوران های گذشته تنگ بتان نامیده شده در دره محصور در کوه دلا در جنوب دشت شیمبار جای دارد که یک یادمان 12 پیکره ای و یک یادمان تک نفره است.
این نگار برجسته را نخستین بار در سال 1841 / 1220
سر هنری لایارد پیدا کرد. (البته باید گفت با راهنمایی مردم محل به آن دسترسی پیدا کرد)
نود سال پساتر با گرفتن نخستین عکس ها از این نگار برجسته در سال 1929/ 1308 توسط مونی پنی کنسول انگلیس در اهواز و چاپ آن توسط هرتسفلد باستان شناس نامدار در سال 1930 / 1309ه در میان مورخان و باستان شناسان شناخته شد.
نخستین شرح درباره نگاربرجسته و بررسی ریزه کاری های سنگ نبشته هایش توسط بیوار و شکد در سال 1962 / 1344 که به شیمبار آمدند انجام شد.
در سال 1963 / 1345 نیز در چهار چوب "برنامه توسعه ملی ایران " هانسمن به این مکان آمد. و سرانجام لویی واندن برگ و کلاوس شیپمن در سال 1964 /1346 و 1868 / 1350 و در سال 1975 / 1354 از این نگار برجسته دیدن کردند.
نگار برجسته در ابعاد 8.50 در 2 متر است. که دوازده پیکره شامل 9 نفر بزرگ و سه کودک روی کنده شده است. گرچه در نگاه نخست مانند یک گروه پشت سر هم است اما این نگار برجسته به پنج گروه بخش بندی می شود که جدای از هم هستند که چهار گروه نخست ترکیب همانندی دارند. هر کدام از گروههای یک، سه و چهار شامل دو چهره اند؛ در دومین گروه سه چهره دیده می شود. گروه پنجم شامل سه پیکره کوچک است که دنبال گروه چهار حکاکی شده اند. همه چهره ها (شخصیت ها) بجز پاهایشان که نیم رخ نشان داده شده اند، کاملا تمام رخ هستند. چهره ها همگی با هم همسان هستند و بیشتر مانند کنده کاری های پارتی(اشکانی) در الیمایی( در زمان پارت ها سرزمین بختیاری را الیمایید می گفتند و حکومت محلی آن را نیز الیمایید می گفتند. الیمایید لفظ یونانی ایلام است).
ویژگیهای گروههای پنج گانه:
گروه یک: نخستین فرد سمت چپ برهنه است. وی سر گرزی که بر روی زمین جای دارد را در دست گرفته و در دست چپ پیاله ای شیار دار دارد و این دستش به سوی سینه یا بهتر بگوییم به سوی دهن بالا آمده است. او نیم تاجی بر سر دارد که نوارهای افتاده اش در پشت سر بخوبی نمایان است و همانند دیگر افراد در نگار برجسته گردن بندی حلقوی به گردن دارد. تبری نیز در گوشه بالایی سوی چپ دیده می شود. نفر دوم پوشاکی به سبک پارتیان بر تن دارد. او پیراهنی چین دار که تا زیر زانوها پایین آمده که با کمربندی به کمر بسته شده و شلواری گشاد پوشیده است. این شلوار گشاد را امروزه شلوار دبیت می گوییم. او همچنین شنلی را همانند دیگر کسان پوشیده شده (ملبس) در سه گروه به دور شانه پیچیده است. این مرد دست راستش را رو به بالا خم کرده اما کف دستش رو به چهره نخست است. آتشدانی (محرابی) نیز میان این دو تن هستی دارد. سنگنبشته ای نیز میان سر آنان کنده شده است.
گروه دوم: همانندی های زیادی با گروه یک دارد. وانگهی در این دسته سه چهره دیده می شود. نخستین نفر سمت چپ همچنان برهنه است و همانند وی سر گرز (گرز نماد فرهنگی بختیاری از دوران کهن بوده است) در یک دست و پیاله در دست دیگر دارد.
پوشاک نفر دوم و سوم نیز به سبک پارتی ها ست. یعنی پیراهن بلند چین دار تا زیر زانوان، شلوار گشاد و شنلی که دور شانه ها پیچیده است. آتشدانی کوچک نیز میان مرد برهنه و نفر کناری او هستی دارد. همچنین میان سرهای دو تن نخست سنگ نبشته ای کنده شده است و دو سنگ نبشته دیگر یکی میان سرهای دو نفر دوم و دیگری میام شانه های آنها کنده شده است.
گروه سوم: همانند گروه یکم دو تن هستند؛ نفر یکم برهنه و گرزی در دست راست و پیاله ای در دست چپ دارد. نفر دوم که پوشاکی پارتی (بهتر است بگوییم بختیاری در روزگار پارت) به تن دارد و دست راستش را به سوی مرد برهنه بلند کرده است. آتشدانی ستونی شکل میان آنها جای گرفته است. در این گروه موهای فرفری مرد برهنه هنوز کاملا آشکار است و سنگ نبشته ای نیز میان سرهای آنها کنده شده است.
گروه چهارم: درست همانند گروه سوم است اما سنگ نبشته ای ندارد.
گروه پنجم: دربردارنده سه پیکر کوچک اندام است که پیراهن بلند چین دار پوشیده اند، اما شلوار گشاد و شنل بر تن ندارند. آنها دست راست خود را بالا برده و دست چپ را بر کمر زده اند.
شایسته به بیان است که یادمان کوچک و دورتری تقریبا 25 متر از نگار برجسته اصلی فاصله دارد و مردی را نشان می دهد که دست راست را بالا برده و دست چپ را روی دسته شمشیرش گذاشته است.
یادمان اصلی که چهار گروه (بجز گروه کودکان) را نشان می دهد همگی یک یادمان را نشان می دهند یعنی مردی با فردی برهنه که گرز و پیاله ای در دست دارد. بی چون و چرا مرد برهنه جایگاه خدایی دارد و همان ایزد یونانی هراکلس است. بی گمان این ایزد همان ایزد بهرام یا ورثرغ
نه ایرانی است که د
ر دوره اشکانیان زیر رخنه هراکلس ایزد یونانی جای گرفت چون اشکانیان خودرا یونانی دوست می دانستند و این مهند در سکه های آغازین آنها تا زمان بلاش یکم به چشم می خورد. هر چهار گروه این مجموعه مقامات محلی (فرمان روایان محلی) را نشان می دهند که نسبت به ایزد بهرام _ هرکلس ادای گرامی داشت و ارج می کنند و او را همراه با فربانی کردن در محرابی کوچک پرستش می کنند.
باستان شناسان این چهار گروه را به چهار دوره متوالی نسبت می دهند که چهار فرمانروای بومی در چهار دوره پیکره خود و ایزد بهرام را که به سبک برهنگی یونانی است حکاکی کرده اند. از نمادهای فرهنگی کنونی بختیاری که می توان در این یادمان شناسایی کرد عبارتند از : شلوار گشاد که امروزه آن را دبیت می نامیم و گرز که ابزار مردان بختیاری در هنگام رزم و حتا بزم و زندگی عادی بوده است. شایسته به بیان است که در دنباله این تنگه که بهتر است از اینک آن را تنگ ایزد بهرام یا تنگ سیزده رخ به جای تنگ بتان بنامیم چون این نام واپسین در روزگاری که دشمن سرزمین مان را اشغال کرد و نیاکانمان را گبری و مجوس نامید بکار گرفته شد. یعنی پس از گذر از تنگه وارد یال می شویم که در دو فاصله حدود 700 متری و 1400 متری دو قلعه ویران شده که با سنگ تراش به صورت خشک چین ساخته شده بودند وجود دارد. البته در قلعه اولی که به یادمان نزدیک تر است یک عدد خشت هم دیده شد. به گمان نگارنده( علی بهرامسری بختیاری) این مکان که به قلعه شهرت دارد بایستی محراب ایزد بهرام باشد که فرمانروایان بومی او را پرستش می کردند و برای وی قربانی می نمودند.
قلعه دوم که آن نیز با سنگ های تراش خشک چین ساخته شده و اکنون ویرانه است درست در نوک کوه تاراز در یک خط سیر سر راست از یادمان و قلعه نخست جای دارد که در سوی شمال آن دشت شیمبار و در سوی جنوب آن اندکا وجود دارد و قابل دیدن هستند.
اما پیوستگی ایزد بهرام با مردم بختیاری در روزگار باستان و پارتی چه بوده است؟
ویژگی هایی که در منابع زرتشتی برای این ایزد برشمرده اند نامربوط با مردم بختیاری نبوده است. در بهرام یشت بهرام ایزد نبرد و نیروی جسمانی است. نام او به چمار پیروز است و از این رو به کار می رفت که پیروانش با یاد نام این ایزد، در پی بهره مندی از سرشت بنیادی دو یعنی "پیروزی و نیرو" بودند. نامی گسترده در اوستا ست که چمار " درهم شکننده پایداری و مقاومت" را می دهد. نامی نرینه برازنده این ایزد که دلالت بر نیروی چیره شونده است. باید یادآور شد که هندو ایرانیان و به تبع آن بختیاری های باستان مردمانی جنگاور و دوستدار زندگی بودند و هر چیزی که بر سر راه گسترش و کارایی آنان واقع می شد، نگرانی آنان را بر می انگیخت. رهبران نظامی ایران باستان تا زمان ساسانیان هرگز اندیشه فتح جهانی را که بنابه ملاحضاتی گذرا متوقف شده بود از سر بیرون نکردند و در برهه هایی ایزد ورثرغنه یا بهرام جایگاه مهمی در ایزد کده آنها یافت و این جایگاه را تا پیدایی اسلام نگه داشت. چکیده این که بهرام در سراسر دوران نبرد و کارزار ها به معنی پیروزی به کار رفت.
شوربختانه این یادمان ارزشمند افزون بر آسیب های طبیعی که دیده، چهره های های همه پیکره ها نیز بدست انسان نماهای داعش و طالبان صفت، چکش کاری شده اند.
شانزدهم آبان نود و نه، تنگ رخا یا *ایزد* *بهرام* (تنگ بتا).
✍علی بهرامسری بختیاری، ۱۳۹۹