سخنی با تیره گرپی حاجیوند میوند چهارلنگ
سخنی با تیره گرپی حاجیوند میوند چهارلنگ
نخست اینکه اگر شما آسترکی می بودید نزدیک دویست سال است شماری آسترکی با نام آسترکی در منطقه دورود سکونت داشته اند بایستی در این دویست سال با این آسترکی ها روابطی می داشتید که هرگز چنین ارتباطی نداشته اید.
دوما شما هرگز امیر بهرام شاه و امیر تاجمیر خان و خلیل خان آسترکی را نمی شناختید چون خود آسترکی ها هم تا سال ۱۳۸۲ که کتاب بنه وار من ایل من نگارنده چاپ شد نمی شناختند و بی گمان شما هم با انتشار کتاب من و مطالب این وبگاه با نام خوانین بختیاری آسترکی آشنا شدید و حالا می گویید پدران تان می دانستند که به دروغ چنین چیزی را به پدران تان نسبت می دهید. و به دروغ خود را از نوادگان نیاکان ما می دانید.
من خودم گنجشک را رنگ می کنم و به جای قناری می فروشم.
سوم این داستان دروغ که شما آسترکی هستید بعد از ۱۳۸۲ توسط یک نفر مجهول الهویه حلیمی دزفولی شایعه شده است که خودش آسترکی نیست و گرپی حاجیوند میوند است. اما داستان از این قرار است که بیش از دویست سال پیش یکی دو خانوار از گرپی حاجیوند میوند به دلایل نامعلومی جدا شده و به نزد تیره عبدالله کوشه آسترکی آمدند و تابعه این اولاد گردیدند و ماندگار شدند به گونه ای که نوادگان آن دو خانوار هنوز به گرپی حاجیوند شناخته می شوند و پس از این که شناسنامه صادر شد، نوادگان آن دو خانوار هم فامیلی عبدالهی از روی نام عبدالله کوشه آسترکی گرفته اند و تا سال ۱۳۸۲ خود را گرپی میوند می دانستند.
همچنین چند خانوار زلکی هم به نزد اولاد عبدالله کوشه آسترکی آمدند که در سند ملکی جدشان پسوند زلکی قید شده است.
لذا بهتر است به هویت خودتان میوند بودن بچسبید و خود را به طایفه آسترکی متصل نکنید.
اگر هم می خواهید دل خوش باشید به من پیام ندهید. یا اگر بوی کباب به دماغتان خورده، ......
پی نوشت: مردم طوایف دیگر با توهمات واهی خود را از نوادگان نیاکان من می دانند آنگاه تیره (...) من به دنبال بوزینه حلیمی، و غلمان افتاده اند.