ترور نافرجام شاهرخ تیموری بدست احمد لر

شاهرخ میرزا تیموری ـ شاه وقت ایران بزرگتر ـ 23 ربیع الثانی سال 830 هجری قمری در شهر هرات در پایان نماز جمعه، با کارد مورد حمله فردی؛ بنام احمد لُر و گویا پیشتر یک فرمانده نظامی قرار گرفت و زخمی شد. افراد گارد شاهرخ میرزا هماندم «احمد لُر» را کشتند. احمد لر خود را منسوب به دودمان اتابکان لر بزرگ می دانست.

او از پیروان مکتب حروفیه بود که تیموریان دست به کشتار آنها زده بودند. احمد از مدت ها پیش در صدد کشتن شاهرخ میرزا برآمده بود و برای اجرای نقشه خود، از شمال غربی ایران به هرات رفته بود و 23 ربیع الثانی از فرصت برگزاری نماز جمعه استفاده کرد و به شاهرخ میرزا نزدیک شد که در حال خروج از مراسم بود و به گارد او نشان داد که می خواهد به شاه، نامه بدهد. پس از رسیدن به شاهرخ، کارد از آستین بیرون آورد و به او ضربه وارد کرد و شاهرخ بر زمین افتاد، اما نمرد.

اعضای جنبش حروفیه که به نام دفاع از طبقه مستضعف، مبارزه با تیموریان را در پیش گرفته بودند؛ مغولان و تیموریان را عامل گسترش فساد و ایجاد طبقه فئودال (نظام ارباب و رعیتی)، ظلم و کشتن مخالفان و غارت اموال عمومی و خصوصی می دانستند که خلاف احکام اسلام بود. پیروان این جنبش باور داشتند که ایرانیان در پی تجاوز و چیرگی مغولان و تیموریان بدبخت، بی حق و سیه روز شده اند. شعار حروفیه تآمین عدالت و برابری و از میان بردن ستم بود. تاریخ نگاران معاصر، مکتب حروفیه را به گونه ای سوسیالیسم اخلاقی و معنوی همانند اندیشه های «مانی» و «حلّاج» تعبیر کرده اند و توده ای ها (کمونیست های ایران) در آغاز کار خود، اندیشه های فضل الله نعیمی حروفی طبرستانی (زاده استرآباد) را که به حروفیه شناخته شده است؛ سوسیالیسم می خواندند!.

فضل الله حروفی که یک صوفی بود و 56 سال عُمر کرد با سرودن شعر، اندیشه های خود را تبلیغ می کرد. بیشتر کتاب های او به لهجه مازندرانی نوشته شده است. فضل الله نعیمی حروفی به دست میرانشاه پسر امیرتیمور فرمانروای وقت آذربایجان که از افزایش هواداران مکتب او نگران شده بود کشته و جسدش سوزانده شد، ولی اندیشه حروفیه در سراسر نیمه غربی ایران، آناتولی و تا آلبانی در کرانه دریای آدریاتیک گسترش یافت و در این مناطق به نام مکتب بکتاشیه = بکتاشیان شناخته می شد.

شاهرخ ميرزا چهارمين پسر اميرتيمور از يك زن ايراني اش شش ربیع الثانی ۷۷۹ق. زاده شد و در 28 سالگي بر جاي پدر نشست و از سال

(۸۰۷ – ۸۵۰ ق.) به مدت ۴۳ سال بر ايران زمين فرمانروایی کرد. پايتخت او شهر هرات بود. شاهرخ میرزا هنرپرور و ادب‌دوست بود و به علم و هنر بسیار علاقه داشت. شاهرخ در ۱۶ ذی‌الحجه ۸۵۰ و هشت روز مانده به نوروز، در فشاپويه (ری) درگذشت و فرزندش الغ بيگ بر جای او نشست. وی به رغم بیمار بودن برای سرکوب سلطان محمد از بستگان نزدیکش و حاکم ری که سر بشورش گذارده بود با یک سپاه به ری رفته بود.

شاهرخ هنگامی جانشین پدر شد كه برادران و برادرزادگانش و نيز سرداران پدرش هر كدام در گوشه اي از ايرانزمين خود را پادشاه اعلام كرده بودند كه وي گام به گام آنان را سركوب كرد. شاهرخ ميرزا در زمان فرمانروایی خود با چين، هند و ملل اروپايي مناسبات سياسي خوبی داشت. بانوي او، گوهرشاد دو مسجد بزرگ در مشهد و هرات ساخته است كه شهرت او را نگه داشته اند.

علی بهرامسری بختیاری نویسنده و پژوهشگر تاریخ

منابع و مآخذ:

تاریخ آل مظفر، شرف الدین علی یزدی

زبده التواریخ، حافظ ابرو

تاریخ ایران پژوهش کمبریج؛ (جامع ترین پژوهش گسترده از تاریخ ایران )،دوران تیموریان و صفویان-لارنس لاکهارت و پیتر جکسون-ذبیح‌الله صفا، سیدحسین نصر، احسان یارشاطر، هانس رومر، رونالد فریه، برت فراگنر، بیانکا اسکارچا آمورتی، پیندر ویلسون، گری و آن ماری شیمل ۱۹۸۶.

#بنیاد_علمی_ایران_بختیاری_پژوهی

https://t.me/Bakhtyari2025_ir