فرمانروایان بختیاری پس از ساسانیان (۲)

دودمان فضلویه (اتابکان لر بزرگ) (۵۵۰-۸۲۷)

بخش ششم

اتابک مظفرالدین تكله (۶۴۹- ۶۵۶ ق)

اتابک مظفر الدین تکله پسر اتابک هزاراسپ، پس از دو عموی خود؛ عمادالدین پهلوان و نصرت الدین در سال ۶۴۹ق. به حکومت رسید.

اتابک مظفرالدین تکله یکی از مشهورترین اتابکان لر بزرگ است. او با اتابکان سلغری فارس، امرای لر کوچک، شول، مغول و کارگزاران خلیفه عباسی درگیر شد و بخش بیشتر عمر او در زد و خورد با دشمنان گذشت.

کشمکش میان اتابکان فارس که به اتابکان سلغری ترک معروف بودند و اتابکان لر بزرگ که از زمان هزار اسب آغاز شده بود در روزگار فرمانروایی تکله شدت گرفت.

اتابک ابوبکر بن سعد سلغری به واسطه آزاری که هنگام شکست شولان از لرها متحمل شده بود، جمال الدین عمر لالپا که عم زاده هزار اسپ بود و خود را وارث حکومت اتابکان می دانست را با ده هزار سوار و پیاده از اقوام لر، شول و ترک به جنگ اتابک تکله فرستاد. در نزدیکی قلعه پیرو (برخی منابع قلعه منگشت) سپاهیان دو طرف به یکدیگر رسیدند. سپاهیان تکله پانصد نفر بودند. جنگی سخت میان آنها در گرفت. ناگهان تیری به جمال الدین فرمانده سپاه فارس برخورد نمود و کشته شد. لشکر فارس شکست خوردند و اتابک تکله پیروز میدان گردید. سلغریان در سه نوبت دیگر با او به جنگ پرداختند اما در هر سه نوبت شکست خوردند و مغلوب به فارس بازگشتند. پس از آن اتابک تکله چون هنگام جنگ با سلغریان از حاکم لر کوچک درخواست یاری نموده بود و از یاری وی خودداری کرده بود، با لشکریان زیادی آهنگ لر کوچک نمود. در آن هنگام حسام الدین خلیل پسرزاده شجاع الدین خورشید حاکم لر کوچک بود میان آنها جنگ‌های بسیار انجام گرفت و سرانجام حسام الدین از او به ستوه آمد و برخی از ولایات لر کوچک به تصرف تکله درآمد. همین گونه در خوزستان مناطقی را تصرف کرد.

از خوزستان بهاء الدین گشتاسپ و عمادالدین

یونس که سرداران خلیفه بودند، به لرستان قلمرو اتابک تکله لشکرکشی کردند و ویرانی های بسیار نمودند و قزل عموی تکله را اسیر نمودند و در قلعه لاموج (لاهوج) زندانی کردند. تکله برای گرفتن انتقام به جنگ آنها همت گماشت و در این جنگ عمادالدین یونس کشته شد و بهاءالدین گشتاسب اسیر گشت. بهاء الدین را به خوزستان فرستاد تا قزل را آزاد و به نزد وی بیاورند.

پس از مدتی، در سال ۶۵۵ق. هولاکوخان مغول با لشکریان بسیار عازم فتح بغداد شد. اتابک تکله نیز به واسطه خرابی هایی که فرستادگان خلیفه بر سرزمین او ببار آورده بودند به هولاکوخان پیوست هولاکوخان نیز او را در زمره نیروهای کیتوقانوئین در آورد. بنابه برخی گزارش ها اتابک از کشته شدن مسلمانان نگران شد و بی خبر از آنجا به لرستان بازگشت. هولاکوخان بدین سبب کیتوقانوئین را بازخواست کرد و او را با لشکری فراوان برای دستگیری اتابک تکله روانه نمود.

برادرش اتابک شمس الدین آلب ارغو به تکله گفت: مصلحت در این است که مرا به نزد هولاکوخان بفرستی و من در پیش او چاره اندیشی نمایم و خرسندی او را بدست آورم تا از آمدن لشکر جلوگیری نماید.

اتابک تکله نیز پذیرفت و با هم عهد و پیمان بستند تا زمانی که شمس الدین در لرستان است، تکله با لشکریان مغول درگیر نشود. از اینرو اتابک شمس الدین روانه دربار مغول گردید هنگامی که به مرغزار فهر (فهره یا پهره روستایی است در مرز میان فریدونشهر و الیگودرز) که سر حد لرستان است رسید با لشکر مغول برخورد کرد. فرماندهان مغول او را دستگیر کردند و همراهانش را کشتند و خود راهی پایتخت لرستان شدند.

اتابک تکله از بیم قتل برادر به قلعه منگشت پناه آورد و هر چه امیران مغول وعده و وعید می دادند، باور نمی کرد تا اینکه هولاکوخان انگشتر خود را امان فرستاد و اتابک تکله از قلعه بیرون آمد. او را به تبریز بردند و پس از محاکمه او را در میدان شهر به دار آویختند. بستگان وی جسد او را مخفیانه به لرستان بردند و در ده دورود (شهر دورود کنونی) به خاک سپردند.

✍️علی بهرامسری بختیاری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ

منابع و مآخذ

تاریخ گزیده، حمدالله مستوفی

تاریخ نطنزی ، معین الدین نطنزی

تاریخ شرفنامه ، امیر شرفخان بدلیسی

بنه وار من ایل من ، علی آسترکی بختیاری

اتابکان لر بزرگ ، شهرام یوسفی فر

حکومتگران بختیاری، بررسی نقش و جایگاه قبیله آسترکی آستروکیان بختیاری در تحولات سیاسی نظامی ایران از دوره مغولان تا قاجار ، علی بهرامسری بختیاری، نشریه تاریخ و فرهنگ ، دانشگاه مشهد ، سال۵۴، شماره ۱، شماره پیاپی ۱۰۸، بهار و تابستان ۱۴۰۱.

تاریخ سیرت جلال الدین منکبرنی، شهاب الدین محمد نسوی

تاریخ جهان آرا، قاضی احمد غفاری قزوینی

#بنیاد_علمی_ایران_بختیاری_پژوهی

https://t.me/Bakhtyari2025_ir