ولایت سهمار کجاست؟

مستوفی و بدلیسی گزارش می‌دهند که طوایف لر کوچک تا سال550ق. هرگز حکومت جداگانه نداشته‌اند و مطیع دارالخلافه [بغداد] و در فرمان حکام عراق عجم بوده‌اند. هنگامی که در سال 550ق. خلیفه بغداد، حسام‌الدین شوهلی آق سنقری از سلجوقیان ترک را به حکومت لر کوچک و بخشی از خوزستان [مناطق غربی خوزستان هم مرز با لر کوچک] گماشت. ابتدا محمد و کرامی پسران خورشید از قوم جنکروی (جنگروی) به خدمت حسام‌الدین شوهلی و از اولاد ایشان نیز شجاع‌الدین خورشید (پسر ابی‌بکر پسر محمد پسر خورشید) و سرخاب فرزند عیار کُرد به خدمت شوهلی درآمدند. پس از مدتی شوهلی شحنگی برخی ولایت لر کوچک را به شجاع‌الدین خورشید و برخی را به سرخاب عیار واگذاشت تا این که شوهلی درگذشت و شجاع‌الدین خورشید به تدریج قلمرو سرخاب عیار را تصرف نمود و سرخاب از سوی او به شحنگی مانرود بسنده کرد و سرزمین لر کوچک تحت تصرف شجاع الدین خورشید قرار گرفت. او دو فرزند خود بنام بدر و حیدر را به جنگ طایفه خود جنگروی به ولایت سهمار فرستاد. در آن جنگ پسرش حیدر کشته شد. او به انتقام خون پسر هر کسی از آن قوم (= جنگروی) را می‌یافت، می‌کشت. آن طایفه از وی بیزار شدند و تمام مانرود را به او واگذاشتند. پس از این رخداد شجاع‌الدین خورشید و برادرش را به مرکز خلافت (بغداد) فراخواندند و تخلیه قلعه مانکره را از آنها خواستند. اما نپذیرفتند و زندانی شدند. برادرش در زندان درگذشت. شجاع‌الدین خورشید دریافت تا قلعه را تحویل ندهد، رهایی نخواهد یافت. او از دارالخلافه به عوض قلعه مانکره، ولایت طرازک [در غرب خوزستان هم مرز با ایلام کنونی] را درخواست نمود که به وی داده شد و او به ولایت لر (= لر کوچک) آمد و سی سال دیگر حکومت کرد. عمر شجاع‌الدین خورشید از صد سال بگذشته بود و در سال 621 ق. درگذشت. او تابستان در کریت و زمستان در گردلاخ سپری می‌کرد. نویسنده دو سفرنامه می‌گوید او تابستان را در کریت (واقع در بالا گریوه) و زمستان را در دولور (دهلران) می‌گذرانید. ( دو سفرنامه، 46).

مستوفی در نزهه‌القلوب نیز می‌نویسد: �سمسا (سمها، سهمنار، شهمار، سهما، سمیا) ولایتی است از حساب مایرود بوده، سی پاره دیه است و درو قلعه ایست که دز سیاه خوانند�.

واژگان کلیدی در گزارش های تاریخی فوق عبارتند از: مانرود، سهمار، دز سیاه. در این گزارش‌ها سخن از غرب سرزمین لر کوچک است نه جای دیگری. اما برداشت و تصور نادرست و اشتباه دکتر عبدالحسین نوایی از ولایت سهمار در تصحیح کتاب تاریخ گزیده حمدالله مستوفی باعث خیالبافی‌های برخی افراد مغرض درباره تاریخ و سرزمین بختیاری شده‌است. اگر چه دکتر نوایی در تاریخ و ادب ایران صاحب نظر هستند اما با جزییات جغرافیایی لرستان آشنایی کامل نداشته‌اند و با قاطعیت نگفته است که سهمار همان شیمبار است.

سکندر امان الهی بهاروند می‌گوید مانرود در منطقه طرحان واقع است. افزون بر این، محلی نیز بنام مایرود در حوالی اندیمشک قرار دارد.(بهاروند، ص 16).

با یک جستجوی ساده در اینترنت به بخش طرحان در کوهدشت دست می‌یابیم: بخش طرهان از بخش‌های شهرستان کوهدشت در استان لرستان قرار دارد و یکی از روستاهای آن گراب است). قلعه منگره یا مانکره بر روی قلعه‌ای بنام دز سیاه در غرب دهکده �گراب� ساخته شده‌بود.

ایزد پناه می‌گوید امرای اتابکان لر کوچک از طایفه لر جنگروی (جنکروی) بودند که در تاریخ نامعلومی برای یافتن چراگاه، همراه با برخی طوایف دیگر از مسکن اصلی خود مانرود (مادانرود کنونی، مرکز بخش طرهان واقع در جنوب کوهدشت به چنگری (نام کوه و محلی در شمال خاوری کوهدشت) کوچیدند و نام همین منطقه را بر خود نهادند. همو می‌گوید مانرود که همان مادیان رود است، در جنوب کوهدشت مرکز بخش طرهان، به همین نام باقی است. (آثار باستانی و تاریخی لرستان، ص ۲۱۰) هم‌چنین می‌نویسند: �مانرود یا مادان‌رود، نام یکی از دهات جنوب کوهدشت است که در نزهت‌القلوب به‌ نام �مانرود� آمده‌است. وی تأکید می‌کند، در این مکان: آثار زیرخاکی و روخاکی بی‌شماری از عهد باستان و ادوار اسلامی، در این دهستان به‌دست آمده و موجود است که هر یک به نوع خود ارزنده هستند. جالب این است مستوفی به معدن قلع اشاره دارد و می‌گوید: و در مزرعه‌ی مانیر (کُمیر مالمیر دهستان گل‌گل شهرستان کوهدشت نزدیک مادیان رود. با مالمیر بختیاری و مالمیر شاهزند استان مرکزی اشتباه نشود) از ولایت مانرود در خاک قلعی می‌باشد،…(ص ۶۵۱ گزیده) � و قلعی گفته‌اند معدن به مانرود لر کوچک… ص ۳۰۳ نزهۀالقلوب� لازم به ذکر است قلع یا قلعی در بسیاری از آلیاژها از جمله مفرغ، برنز، مس و…کارایی زیاد دارد. این فلز به آسانی زنگ نمی‌زند و اکسیده نمی‌شود و در مقابل آب بسیار مقاوم است.�. (آثار باستانی و تاریخی لرستان ۳۳۳ -۳۳۲)

روشن است که مستوفی و بدلیسی و نویسندگان معاصر چون بهاروند و ایزدپناه از سرزمین‌های لر کوچک یاد کرده‌است و سهمار از ولایت مانرود را در جنوب کوهدشت نام برده‌است. از این رو یکی دانستن سهمار و شهمار یاد شده با شیمبار اندیکا در شمال مسجدسلیمان در قلب قلمرو اتابکان قدرتمند لر بزرگ توهمی بیش نیست و ارتباطی به هم ندارند.

علی آسترکی بختیاری (بهرامسری) نویسنده و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ