[۷/۲۱،‏ ۱۴:۳۴] ....... اکبری : انچه برای شما رخ داد با همین گزارشی که نوشتی مو به مو و نکته به نکته برای من رخ داده تنها کسی هستم در دنیا که شما را درک کرده و هم درد هستم
[۷/۲۱،‏ ۱۴:۳۵] ....اکبری : آدم وقتی مردمی تحقیر شده را دریک شب از عمق زمین به اوج آسمان برساند باید انتطار داشته باشد که آن مردم خود را گم کنند
[۷/۲۱،‏ ۱۴:۳۶] ...... اکبری : هرکسی لایق ترقی دادن و ترفیع منزلت نیست
[۷/۲۱،‏ ۱۴:۳۸] .......اکبری : ما افرادی که جلوی طوایف دیگر چنته خالی داشته و احساس خود کم بینی داشتن را یک شبه سابقه سلطنت و قدمت هزاره ای بهشون دادیم به هم وصلشون کردیم و پرجمعیت و متحد شدند اولش در پوست خود نمی گنجیدند بعد از اندکی تبدیل به مدعی و رقیب شدند آوردیمشون آدمشون کردیم هووی خودمان شدند و بزرگترین تخریب کنندگان و بلای جان
[۷/۲۱،‏ ۱۴:۳۸] ...... اکبری : ما آنها را بالا بردیم اسم دار و طایفه دار کردیم ولی آنها مارا پایین آوردند
[۷/۲۱،‏ ۱۴:۴۳] ...... اکبری : اگر طوایف ما در سالهای اخیر جایگاه و منزلتی میداشتند اینطور بی جنبه نبودن چون یک دفعه باد رفت تو پوستشون جو گیر شدن 
همین حالا یک نفر از خیابون ببر برمنصب ریاست جمهوری بزار معلومه قاطی میکنه
[۷/۲۱،‏ ۱۴:۴۵] ....... اکبری: ما چون خودمون از این طوایف بودیم دراصل میخواستیم رزومه وشناسنامه  خودمون رو  جمع آوری کنیم حس ناسیونالیستی ساده لوحانه مارو برد طرف یک مشت بی ظرفیت شدیم مبلغشان و آخرش هم جلوی طوایف دیگر کلی آبرو ریزی کردن
[۷/۲۱،‏ ۱۴:۵۰] ..... اکبری: باید ادم ملت خودشه بشناسه
[۷/۲۱،‏ ۱۴:۵۰] ..... اکبری : ظرفیت مردمه بدونه
[۷/۲۱،‏ ۱۴:۵۰] .....اکبری : لاجنبه لا معرفت لاغیرت
[۷/۲۱،‏ ۱۴:۵۱] ...... اکبری: خواستی محبتی کنی وجوابته دادن به تاریخ راه یافتن سند دارشدن بعدش ...
[۷/۲۱،‏ ۱۴:۵۲] ..... اکبری: بی وجدان ها نمی کنن تو محیط طایفه حتی بحث کنن، جلو طوایف دیگه تخریب میکنن که یک وقت دیگران به ما حس احترام نداشته باشن
[۷/۲۱،‏ ۱۴:۵۴] ......اکبری: شعار ما باید این باشه 

یارب مباد که گدا معتبر شود...
[۷/۲۱،‏ ۱۴:۵۵] ..... اکبری : من و شما شغلمون گدا معتبر کردن بوده
[۷/۲۱،‏ ۱۴:۵۵] ......اکبری : تاریخ نشون میده گدا معتبر نخواهد شد 
دیدیم که سعی کردیم آدمشون کنیم خر تر شدن
[۷/۲۱،‏ ۱۴:۵۶] ..... اکبری: اول حداقل مظلوم و بی ادعا بودن
[۷/۲۱،‏ ۱۴:۵۶] ...... اکبری: هار و پر رو شدن
[۷/۲۱،‏ ۱۴:۵۸] ..... اکبری: الان که چند گروه دارن خوانینتونه مصادره میکنن
[۷/۲۱،‏ ۱۴:۵۸] ....... اکبری: آیا..... حریفشه؟
[۷/۲۱،‏ ۱۴:۵۹] ...... اکبری: ولی اگر تو حرف بزنی خیلی انگیزه که داره جواب تو رو میدن
[۷/۲۱،‏ ۱۴:۵۹] ...... اکبری: چون اینا جلو طایفه های دیگه طبق معمول خود باوری ندارن
[۷/۲۱،‏ ۱۵:۰۰] ...... اکبری: تو هم چون ترقیشون دادی  وبه تو حسادت دارن
[۷/۲۱،‏ ۱۵:۰۰] ..... اکبری: از نظر اونا مشکل مدعیان تاریخ نیست که داره پایینشون میاره مشکل تویی که بردیشون تو ابرا
[۷/۲۱،‏ ۱۵:۰۱] ...... اکبری: خلاصه همین بی وفایی هایی اینها را اگر درمقدمه چاپ بعدی ننویسی مدیون خودتی
[۷/۲۱،‏ ۱۵:۰۲] ...... اکبری: سرگذشت ارتقا مردمی که قدر ترقی دهنده را ندانستند
[۷/۲۱،‏ ۱۵:۰۲] .......اکبری: تاریخ فقط شرح جنگ ها نیست
[۷/۲۱،‏ ۱۵:۰۴] .... اکبری: شما خودت شخصا مهم ترین آدم و احیا کنند این طایفه بود ی قرار باشه تاریخ طایفه نوشته بشه آن چه برتو گذشت جزو تاریخه
[۷/۲۱،‏ ۱۵:۰۴] ......اکبری: ویک گوشمالی هم برای برخی بدون ذکر نام
[۷/۲۱،‏ ۱۵:۰۴] ..... اکبری: و همچنین جدا کردن حساب خود از این افراد چنین و چنان
[۷/۲۱،‏ ۱۵:۰۵] ...... اکبری: حافظ میگه 
من گرچه در نظر یار خاکسار شدم 
رقیب نیز این چنین محترم نخواهد ماند
[۷/۲۱،‏ ۱۵:۰۶] ...... اکبری: چو پرده دار به شمشیر میزند همه را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند

[۷/۲۱،‏ ۱۳:۲۱] ......اکبری : انصافا شخص من آسترکی را با شما شناختم
[۷/۲۱،‏ ۱۳:۲۵] .... اکبری : من.........را .... کردم و 
تو آسترکی را آسترکی کردی، مشتی آدم بی منزلت، اسم و رسم دار و مدعی شدن هرچه تونستن بی چشم و رویی کردن

 

دوست و همتبار ارجمندم جناب اکبری 

گروهی لمپن آبروی نام آسترکی و تاریخ آسترکی را بردند.

بوزینه ای هار شد و این هاری به شمار زیادی سرایت کرد.البته هسته اصلی این گروه لمپن و بی سواد که بالاترین شان دیپلم است اصلا آسترکی نیستند  و چنان بی آبرو و بی حیا هستند که آسترکی های اصیل از ترس آبرو سکوت کرده اند. 

حالا از روی شجره نامه من شجره درست می کنند و پز می دهند. 

چه زیبا گفت فردوسی شیرین سخن درباره فرجام کار من و تو :

چه گفت آن خردمندِ شیرین سَخُن
که گر بی‌بُنان را نشانی به بُن

به فرجام ِکار آیدَت رنج و درد
به گِردِ درِ ناسپاسان مگرد   

فردوسی