👇👇👇👇👇👇👇

بیان حقیقت از زبان و قلم   آ عباس شاه منصوری زلکی 
خودم اعتراف میکنم که قبل از حاصل تحقیقات آقای علی بهرامی  بنده نمیدونستم و حتی فکر نمیکردم طایفه آسترکی چنین جایگاهی داشته 

خیلی از خانواده های آسترکی هم همسایه ما هستن که از افراد مطلع و با سوادی بودن که خودشون هم اطلاعی از تاریخچه طایفه آسترکی نداشتن و بعضا میگفتن ما از سرلک و زلکی جدا شدیم تا اینکه آقای بهرامی این حقایق رو منتشر کرد.


وجدان خود رو قاضی قرار بدیم و همیشه حقیقت رو اعلام کنیم حتی اگه به ضرر ما باشه. 

علی بهرامی زحمات زیادی کشیده هرچند نقد هایی هم به ایشان وارد هست ولی نباید قدردان زحمات وی نباشیم مخصوصا تک تک افراد طایفه آسترکی که از اطلاعات ایشون استفاده کردن. 

 

 همیشه در گروه هایی که هستم به کرات اعلام کردم که طایفه آسترکی مدیون زحمات آقای علی بهرامی بوده که الان هر فرد آسترکی به حکومتگران بختیاری آسترکی استناد میکنه در صورتی که تا بیست سال پیش حتی یک نفرشون هم مطلع از این موضوع نبود و چیزی بجز واقعیت هم نگفتم.
عباس شاه منصوری زلکی مهرماه 1398

 

👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
سپاسگزاری از همتبار ارجمندم جناب آ عباس شاه منصوری زلکی 

همتبار گرامی ام جناب آقای عباس شاه منصوری زلکی  قلم و کلام شما را ارج می گذارم که اینگونه با بیان حقیقت و واقعیت از من علی بهرامسری بختیاری آسترکی نویسنده تاریخ آسترکی پشتیبانی و حمایت کردی و حقایق را بر زبان جاری ساختی . جامعه و همبودگاه بختیاری به وجود شما همتبار فرهیخته سرافراز و مفتخر باشد که  وجدان را داور قرار دادید. 
همتبار ارجمندم همان گونه که مرقوم فرمودید که آسترکی های همسایه شما خود را زلکی یا سلک می دانستند و از تاریخچه طایفه خود اطلاع نداشتند با توجه به پراکندگی طایفه آسترکی که هیچ ارتباطی با هم نداشتند  در جاهای دیگر نیز  نه تنها تاریخ خود را نمی دانستند بلکه خود را تبعه طوایف دیگر می دانستند و اسنادش هم موجود است.(شناسنامه هایشان به نام طوایف دیگر است).
 تا سال 1382و چاپ کتاب بنه وارمن ایل من  (اثر نگارنده) و کمی پس از آن : 
1. نود درصد بختیاری ها از مسجدسليمان تا چهارمحال بختیاری نام آسترکی به گوششان نخورده بود و آنهایی  که خورده بود نیز آسترکی را تیره ای از زراسوند می دانستند چون شماری از آسترکی ها در سردسیر در علی آباد و سولگان چغاخور و در گرمسیر در کلخنگک و نفت سفید در کنار طایفه زراسوند سکنی داشتند و خودشان هم خود را زراسوند می دانستند.
2.آسترکی های ساکن دورود : گروهی خود تیره ای از فولادوند میوند چهارلنگ  و گروهی خود را لرستانی و حتا شماری از آنها به طایفه زند پیوسته بودند و نام خانوادگی شان زند و زند لشنی شده بود.
3. آسترکی تیره ای از  بهداروند در  حومه شوشتر 
4.آسترکی تیره ای از  منجزی در حدفاصل لالی به مسجدسلیمان 
5.آسترکی  کهیش 
6.آسترکی  چهاربری 
7.آسترکی تیره ای از  عیسوند میوند چهارلنگ 
8.آسترکی  عبدالوند 
9. آسترکی تیره از بابادی (مهری بابادی)

همتبار ارجمندم جناب شاه منصوری  : 
من این طایفه پراکنده را با هم آشنا کردم و به آنها هویت دوباره بخشیدم اما شوربختانه به جای قدردانی همگی بر علیه من شمشیر از نیام بیرون آورده و بیش از 15 سال است که در محافل و مجالس شان سرگرم این هستند که چگونه به من ضربه بزنند و از هیچ کوششی دریغ نکرده اند. و در چند سال اخیر نیز در فضای مجازی توهین و هتک حرمت و ترور شخصیت علیه من و پدرم و خانواده ام را سرلوحه برنامه های خود قرار داده اند .
و  حالا همه مورخ و  شجره نامه می نویسند و خود را به خوانین منتسب می کنند و به من فحاشی می کنند و توهم خان و آ بودن دارند.

 

ارادتمند: علی بهرامسری بختیاری ؛ پدر تاریخ آسترکی