ما به بزرگی کاری که برای طایفه کرده ایم باور داریم و در معرفی و یادآوری آن می کوشیم .

 

 طایفه آسترکی در شهرستان لالی کنونی و بخش پیشین مسجدسلیمان از سمت شرق و جنوب با طوایف بابادی و بهداروند و اسیوند دورکی همسایه بود اما نسبت به آن طوایف از کاروان پیشرفت آموزشی مدرن عقب ماند. پیکار با بی سوادی از همان سال چهل دو در طوایف فوق آغاز بکار نمود اما در طایفه ما حدود ده سال بعد آغاز شد و آنهم فقط برای دو سه ماه و تعطیل گردید که شاید دست های پشت برده آن را تعطیل نمود .این مدرسه پیکار در روستای طاقای چهاربیشه در ده کیلومتری قلعه صلواتی خلیل خان بختیاری آسترکی تشکیل شد.

این در حالی بود که مدت ها پیش از آن طوایف همسایه بجای مدرسه پیکار مدارس جدید را تاسیس کرده بود اند. و این مدارس مدرن از سال پنجاه و سه در طایفه آسترکی راه اندازی شدند و حدودا چهار مدرسه بودند . یکی بنام دبستان " دانش آسترکی" در همین طاقای چهاربیشه اولاد محمدرضا بهرامسری ؛ دیگری بنام دبستان" امید آسترکی" در نسار اولاد زیلا بهرامسری و یکی در گل اسبید بنام دبستان عبدالهی کوشه و یکی در کنارشه بنام اسدی کوشه .
شوربختانه عمر این مدارس به خاطر وقوع انقلاب اسلامی 57 کوتاه بود ودر سال 58 هیچکدام تشکیل نشدند و تعطیل شدند.
علت تعطیلی هم به خاطر مسایل سیاسی بود و نفوذی که افراد برخی طوایف در نظام جدید داشتند به خاطر مسایلی که برخی در حکومت پیشین داشتند مدارس طایفه را تعطیل نمودند و ضربه بزرگی بر راه پیشرفت جوانان طایفه زد و از حدود 150 دانش آموز این چند مدرسه در پنج پایه زیر ده نفر موفق به ادامه تحصیل شدند که من و برادرم جزو آنها بودیم .
از شهریور 58 که طایفه از سردسیر به گرمسیر برگشته بود زنده نام پدرم کلانتر آ فاضل خان بهرامسری آسترکی تلاش های گسترده ای برای بازگشایی مدارس انجام داد اما موفق نشد چون جو نمایندگی آموزش و پرورش در شهر لالی و نفوذ در آموزش و پرورش مسجدسلیمان مانع این کار گردید . لذا پس از آن همه تلاش در میانه آبان ماه من و برادرم را در دبستان سردشت دزفول که حدود پنجاه کیلومتر با ما فاصله داشت ثبت نام نمود و من در پایه چهارم و برادرم در پایه سوم آن سال را پشت سر گذاشتیم و سال 59 در مدرسه روستای گچ کرسا طایفه آلجمالی بهداروند که با بخشی از املاک اولاد محمدرضا چند کیلومتر فاصله داشت ثبت نام شدیم و ادامه تحصیل دادیم البته اینجا حدود هفت نفر شدیم که صبح زود از آب بغان (وغ ) می آمدیم و عصر باز می گشتیم و از سال 60 به شهر لالی که آن وقت مرکز بخش بود آمدیم و ماندگار شدیم و ادامه تحصیل دادیم. در این چند سال و سالهای بعد هرگز  آ فاضل خان بخاطر سایر بچه های طایفه آرام ننشست و برای بازگشایی مدارس طایفه تلاش می کرد هرچند که دیگر فرزندان خودش آنجا نبودند تا اینکه در سال 66 پس از نه سال توانست از طریق نهضت سواد آموزی لالی مدرسه دانش آسترکی را بازگشایی نماید و سال بعد نیز امید آسترکی هم باز شد البته نه با همان نام های پیشین و بعد هم مدرسه کنارشه باز شد و از سال 69 به آموزش و پرورش واگذار شدند و دبستان دانش آسترکی بنام شهید فلاحی ادامه پیدا کرد و دهها پسر و دختر از آموزش ابتدایی برخوردار شدند و تعدادی از پسرها تا دانشگاه نیز ادامه تحصیل دادند.

ای پدر


نام بزرگ تو / در برگ برگ یاد درختانِ این دیار،

در قصه ها و زمزمه ها و سرود ها 
در هر کجا و هر جا / تا جاودان به گیتی / خواهد ماند،

هر چند پای باد درین دشت بسته است،

فریدون مشیری