همه مورخین بر این باورند که لربزرگ پس از جدایی کهگیلویه از آن در آغاز صفویه به بختیاری نامبردارشد.

امیرشرف خان بدلیسی گزارش می‌دهد که شاه تهماسب صفوی ریاست لربزرگ را که بعدها بختیاری شهرت یافت را به تاجمیرخان آسترکی واگذار نمود و چون تاجمیر از پرداخت مالیات خودداری نمود به دستور شاه تهماسب برکنار شد و میرجهانگیرخان بختیاری از همان طایفه آسترکی جانشین او گردید.

نخستین بار لقب بختیاری در سنگ‌نبشته بنه وار (این سنگ نبشته نخستین توسط نگارنده علی بهرامسری بختیاری آسترکی در دهه شصت شناسایی و برگردان و سال ۱۳۸۲ چاپ شد ) توسط امیر جهانگیر خان برای پدرش بکار رفته است.او اینگونه خود را معرفی می کند« جهانگیر سلطان فرزند خانی امیرتاجمیر بختیاری»

سپهر و سردار اسعد می نویسند لربزرگ از آغاز صفویه به بختیاری موسوم گشت.

خسرو خان سردار ظفر معتقد است كه بختياريها در زمان صفويه ( 1372-1501 م ) به اين نام شهرت جسته اند.

شاردين ( shardian ) مي گويد : «در تاريخ صفويه از سر كردگان آنها بنام خوانين بختياري نام مي بردند كمااينكه جهانگير خان آستركي بنام امير بختياري شهرت يافته بود و بعلاوه همه او را مردي متمول و صاحب گله و رمه هاي بزرگي از ماديان و قاطر و درازگوش مي دانستند .»

گارثویت مي نويسد :«كلمه بختياري به تنهايي خوشبخت معني مي دهد و شايد هم بعضي از روساي طوايف به اين نام شهرت داشته اند كه احتمالاً بعدها تمام افراد ايل به اين نام شناخته شده اند .»

عبدالعلی خسروی می‌نویسد:«عناصر تشکیل دهنده تاریخ بختیاری از دوران صفویه با طلوع میرجهانگیرخان آسترکی بطور روشن ادامه می‌یابد و می‌دانیم که منشأ «هفت لنگ و چهارلنگ» و نام«بختیاری» از این مقطع تاریخی بر روی زبانها افتاده‌است.»

بنا به گفته همه مورخين و آنچه در بالا ذكر شد ، بختياريها ، قبل از صفويه ، به لُر بزرگ شهرت داشتند . اما واژه ي زيباي «بختياري» در تاريخ لُر بزرگ ، نخستين بار بعنوان شهرت و نام خانوادگي ميرجهانگيرخان آستركي بكار رفته است و همانطوريكه در تواريخ آمده است ، سركردگان و روساي لُر بزرگ در روزگار صفويه ، بزرگان و خوانين آستركي بوده اند . بطوريكه دكتر عبدالرضا درگاهي در روزنامه خروش آنزان ( چاپ قبل از انقلاب ) نوشته اند كه : «بطور كلي از ابتداي سلطنت سلسلة صفويه تا زمان كريم خان زند حكومت بختياري در اختيار دودمان مير جهانگير خان آستركي بود .»

در طول تاريخ اين واقعيت به اثبات رسيده است كه پادشاهان و امراء براي تثبيت و شهرت خانواده و حتي طايفه شان همواره از نام اجداد ونياكان خود استفاده مي كردند ، همانطوريكه كوروش كبير سلسله خود و شهرت خود را بنام هخامنش كه نام جد چهارم ايشان است ، نامگذاري كرد. بنابراين مشخص و معلوم مي گردد كه «بختيار» نام نیای امیر تاج امیر خان بختیاری آسترکی و پسرش مير جهانگيرخان بختیاری آستركي بوده است . بدين ترتيب كه اميرجهانگيرخان پسر امیرتاجميرخان پسر امیر بابك شاه پسرامیر بختيارشاه پسرامیر بهرامشاه آستركي معروف به بهرامسر( سر یعنی پیشوا و سرکرده) بوده است و ايشان نام نياي خود بختيار را براي شهرت و نام خانوادگي خود برگزيد . دودمان و طايفه امیر تاج امیر خان بختیاری آسترکی و اميرجهانگير خان آستركي در زمان صفويه چنان قدرت و اقتدار يافتند كه ديگر طوايف را تحت الشعاع نام و شهرت خودشان يعني «بختياري» قرار دادند چنانكه پس از چندي همه طوايف لربزرگ ، «بختياري» نام گرفتند . لذا براي اثبات اين مطلب به سخن ژان پير ديگار فرانسوي ( فنون كوچ نشينان بختياري ، ص 18 ) اكتفا مي كنيم كه مي گويد : «آستركي» ها كه در حال حاضر تشكيل طايفه اي از «دوركي» ها را مي دهد در حدود سال1330 میلادی (730ه ق) به منزله يك ايل مستقل شناخته شده بود و رقيب بهداروند به شمار مي آمد .

وجه تسميه هفت لِنگ و چهارلنگ HAFT LENG AND CHEHAR LENG

بعد از تاجمير خان استركي به دستور شاه طهماسب ، ميرجهانگيرخان نامي كه يكي از نجباي ايل استركي بود به شرط تحويل ساليانه هزار رأس قاطر به دربار حكومت صفوي ، به حكومت بختياري تعيين و منصوب شد. پيشوايي منطقه بختياري به او واگذار گرديد . از اين موقع به بعد بود كه بختياري به دو قسمت مجزا يعني چهارلنگ و هفت لنگ تقسيم شد . سبب نامگذاري هفت لنگ و چهار لنگ هم بنابر اظهار نظر و عقيده سردار اسعد چنين است : از آنجائيكه واحد مالياتي يا ( بنيچه ) روي حيوانات بسته مي شد مثلاً بختياري با ماديان ـ قشقايي با گوسفند ـ شاهسون با شتر و غيره ، معلوم مي شود كه در عهدي كه ماليات براي بختياري بسته مي شد ، بنيچه سه ماديان براي بختياري وضع شده كه هفت پا سهم هفت لنگ و چهار پا سهم طوايف چهارلنگ و يك پا هم براي ايلات و طوايف مهاجر و با صطلاح خوش نشين و يا پناهندگان ايل بختياري در نظر گرفته شد.[3]{ لنگ واحد مالياتي بود .}

مير جهانگير بختياري استركي ، اين اَبَر مرد تاريخ بختياري ، انساني با تدبير و سياستمدار بود . لذا با انديشه و تدبير ايل بختياري را به دو شاخه تقسيم نمود تا ماليات سنگيني كه از طرف دولت صفويه براي بختياري وضع شده بود بر دوش قشرهاي كم درآمد جامعه بختياري سنگيني نكند و در اين زمينه شاعر مي گويد :

كرده تقسيم ايل خود را چهارلنگ و هفت لنگ كم نظيرند مردمانش هم به صلح و هم به جنگ

سردار ظفر نيز در ياداشت هايش مي نويسد : «وجه تسميه چهارلنگ و هفت لنگ[4] بي ارتباط با پرداخت ماليات بين دو گروه نيست ، به اين معني كه هفت لنگ ها كه ثروت زيادتري داشتند ، مبلغي در حدود يك و سه چهارم سهم و چهارلنگ ها يك سهم از كل ماليات دولتي را پرداخت مي كردند .

وجهي كه بختياريها بابت ماليات پرداخت مي كردند ، بهاي سه رأس قاطر( قرار دادي ) بود كه از اين منبع يك و سه چهارم سهم را هفت لنگ ها ، و يك سهم را چهارلنگ ها به خزانه دولت واريز مي كردند .»

بنابراين طوايفي كه هفت پا ، پرداخت مي كردند به هفت لنگ و طوايفي كه چهار پا ( لنگ ) پرداخت مي كردند به چهارلنگ موسوم گشتند . اما اين تقسيم بندي هيچگاه در بين بختياريها در آن روزگار مشكل جدي را بوجود نياورد و همگي با صلح و صفا و برادري در كنار هم زندگي مي كردند .

تقسيمات ايل بختياري

هفت لنگ

1- دوركی

2.بهداروند

3.بابادی

4.دینارانی

چهار لنگ

1-محمودصالح باب

2-مميوند(ميوند)

3.زلكی

4-كيانرسی

5 - موگویی

منبع: علی بهرامسری بختیاری آسترکی، بنه وارمن ایل من ، 1382

[1] - واژه ي بختيار از دو بخش بخت و يار تشكيل شده است . (( بخت )) در زبان فارسي اوستايي از واژة (( بغ )) مشتق شده و در زبان سانسكريت از كلمه (( بهك )) يعني قرباني كردن گرفته شده است و (( يار )) از واژه ي (( ياور)) مشتق شده است.(نگارنده)

[2] - حافظ، عيدي وندي ، نگرشي بر ايل بختياري ، ص 197.

[3] - دكتر عبد الرضا درگاهي،روزنامه خروش آنزان

[4] - لِنگ ( به كسر لام ) در زبان فارسي به معني نصف جفت مي باشد و در زبان بختياري نيز به معني پا مي باشد مثلاً لنگ بار و يا يك لنگ كفش . در بين بعضي طوايف بختياري اين واژه به صورت لنگ ( به فتح لام ) در ( هفت لنگ و چهارلنگ ) ادا مي شود كه غير مصطح و نادرست است چرا كه لنگ هم در زبان فارسي و هم در زبان بختياري به معني نقص عضو در پا مي باشد مانند تيمور لنگ ، يا يك پايش لنگه. (نگارنده)